اشتراک ویژه ورود / ثبت نام

خلاصه کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو + گزیده ای از متن های پرمفهوم

خلاصه کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو + گزیده ای از متن های پرمفهوم

تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۱

کتاب کیمیاگر (The Alchemist)، یکی از جذاب­ترین رمان­هایی است که به قلم پائولو کوئیلو (Paulo Coelho)، نویسنده مشهور برزیلی، براساس قصه‌ای از هزار و یک شب نوشته شده است. این کتاب انگیزشی، جزو رمان­های پرفروش اواخر قرن بیستم به شمار می­رود که در سال ۱۹۸۸ میلادی (۱۳۶۶ شمسی) منتشر شده ­است. این کتاب، توجه سراسر دنیا را به خود جلب کرده است و به عنوان شاهکار دنیای ادبیات شناخته می­شود. شهرت کتاب کیمیاگر تا حدی در جهان پیچیده است که تا به حال، این کتاب در بیش از ۱۵۰ کشور دنیا منتشر شده و ۶۵ میلیون نسخه از آن خریداری شده است.

با خواندن کتاب کیمیاگر، پا به دنیایی جدید می­گذارید که نگرش شما را نسبت به زندگی و اتفاق ­های به ظاهر ساده آن، تغییر می­دهد. کتاب کیمیاگر حتی اگر صدبار هم خوانده شود، حرف جدیدی برای زدن دارد. شما با هربار خواندن این کتاب، نکات بیشتری یاد می­گیرید و مفاهیم عمیق و قسمت­ های مبهم کتاب را بهتر درک می­کنید.

در این بخش از معرفی کتاب قصد داریم کتاب کیمیاگر را بررسی کنیم و خلاصه ای از آن را به شما ارائه دهیم، پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.

کتاب کیمیاگر، میانبری به سوی موفقیت

پائولو کوئیلو

کتاب کیمیاگر با زبان داستان گونه به مفهوم سرنوشت که چالش برانگیزترین مفهوم بشریت است، می­پردازد. این کتاب معتقد است قدرت ذهن و توانایی انسان­ ها، واقعیت زندگی را شکل می­دهد و به هر چیزی که فکر می­کنیم، چه خوب باشد و چه بد، عینا در زندگی ما اتفاق میافتد.

در قسمتی از کتاب کیمیاگر به توانایی قدرت ذهن در کنترل سرنوشت آدمی اشاره شده ­است و در این مورد گفته شده که:اگر چیزی یا کسی جزو افسانه شخصی تو باشد، روزی به تو بازخواهد گشت.

این کتاب پر از جمله ­هایی در مورد مفاهیم مهم مثل عشق، تلاش برای رسیدن به هدف و موارد مشابه است که درک کردن و عمل کردن به آن ها، می­تواند مثل یک جادو، زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد. همان طور که از اسم کتاب کیمیاگر مشخص است، این کتاب قرار است نقش یک کیمیاگر را در راه موفقیت شما در زندگی ایفا کند.

خواندن کتاب کیمیاگر را به تمام افرادی که به دنبال رویای شخصی خود و دستیابی به یک زندگی هدفمند و عرفانی هستند، توصیه می­کنیم. شما با خواندن این کتاب، نکات ارزشمندی را در مورد معنای زندگی می آموزید. خواندن تک تک صفحات این کتاب آنقدر بسیار لذت بخش است که از ابتدای رمان، جذب جملات ساده اما عمیق پائولو کوئیلو و ماجراهای عجیبی که برای سانتیاگو رخ می­دهد، خواهید شد.

خلاصه کتاب کیمیاگر

کتاب کیمیاگر، روایت داستان پسر جوانی به نام سانتیاگو است. سانتیاگو، در شهر زیبای آندلس واقع در کشور اسپانیا سکونت دارد و خرج زندگی خود را از طریق چوپانی تامین می­کند. این پسر جوان، سواد خواندن و نوشتن دارد، بسیار اهل مطالعه است و کتاب­های زیادی را در مورد علوم الهی و سایر موضوعات خوانده است.

سانتیاگو از زمان کودکی آرزو داشت جهان را عمیقا بشناسد. آرزوی کشف کائنات و شناخت خود واقعی‌اش و در نهایت شناخت خدا، اهدافی بود که سانتیاگو همیشه در ذهن داشت و مطمئن است یک روز به آن خواهد رسید.

در طول داستان، سانتیاگو چند بار خواب یک گنج را در اهرام مصر می­بیند. در یکی از قسمت های داستان کتاب کیمیاگر، سانتیاگو عاشق دختری جوان و خوش ­چهره می‌شود. وی به او قول می‌دهد که وقتی افسانه شخصی خودش را تحقق ببخشد و به هدف خودش دست پیدا کند، مجدداً نزد دختر جوان می‌آید و با او ازدواج می‌کند.

در این میان، او با پیرمردی شگفت ­انگیز روبه رو می­شود که از درون سانتیاگو به خوبی آگاهی دارد. پیرمرد که سعی دارد به سانتیاگو در دستیابی به هدفش کمک کند، خواب او را تعبیر می­کند. سانتیاگو این خواب و تعبیر پیرمرد را افسانه شخصی می­نامد و در طول داستان، از آن با این اسم یاد می­کند.

او به خاطر دست یافتن به این افسانه شخصی، تصمیم می­گیرد تا تمام گوسفندانش را بفروشد و با فراغ بال، مسیر رسیدن به هدفش را طی کند. او در راه موفقیت و رسیدن به افسانه شخصی خود، سه سال از عمرش را صرف می­کند و مشکلات و سختی­ های زیادی را به دوش می­کشد. اما پا پس نمی­کشد.

سانتیاگو، صحراها و بیابان‌های شمال آفریقا را طی می­کند، تا بتواند با موفقیت به هدفی که در ذهنش نقش بسته است، دست پیدا کند.

کتاب صوتی آرزوی تو دستور توست اثر کوین ترودو

جان مایه کلام کتاب کیمیاگر

داستان سانتیاگو که پائولو کوئلیو آن را در کتاب کیمیاگر به زیبایی روایت می­کند، جوانی را توصیف می­کند که در راه دست یافتن به هدف خود که آن را افسانه شخصی نامیده است، از مال و دارایی خود می­گذرد و هر سختی را به جان می­­خرد.

او آن قدر در مسیر رسیدن به موفقیت مصمم است که حتی دو بار تا لبه پرتگاه مرگ هم پیش می‌رود ولی اصلا حاضر نمی­شود از افسانه شخصی خودش دست بکشد و هدفش را از یاد ببرد. این پسر جوان به افسانه شخصی خود مطمئن است و تمام تلاشش را می­کند تا به گنجی که باور دارد وجود دارد، دست پیدا کند.

در مسیر حرکت سانتیاگو به سمت اهرام برای دستیابی به افسانه شخصی خودش، پیرمرد کیمیاگر داستان به سانتیاگو، درس­ هایی از زندگی می ­آموزد که در عین سادگی، مفاهیم عمیقی را مطرح می­کند که بسیار ارزشمند است و جان­ مایه کتاب کیمیاگر و کلام پائولو کوئلیو به شمار می­رود.

آموزه ­های کتاب کیمیاگر

سانتیاگو شخصیت اول کتاب کیمیاگر در حال چوپانی

کتاب کیمیاگر سرسار از نکات عمیق و درس­های با ارزش برای زندگی­ است. در ادامه با هم چند مورد از مهم­ترین آموزه­های کتاب کیمیاگر را می­خوانیم:

۱. قدر چیزهای ساده را بدانیم

سانتیاگو چوپان جوانی است که گله­اش را خیلی دوست دارد و با این‌که می‌داند گوسفندهایش فقط به آب و غذا توجه می­کنند و هیچ درکی از جذابیت غروب آفتاب و زیبایی طبیعت سرسبزی که در آن هستند، ندارند، اما با گوسفندانش آزادانه از جایی به جای دیگر سفر می­کند و در طی سفر کتاب های متنوعی را مطالعه می کند.

بعد از این که سانتیاگو چندبن بار خواب گنجی پنهان شده در اهرام مصر را می­بیند. برای تعبیر خواب خودش به سراغ یک زن کولی می­رود. کولی هم به شرط این که یک دهم از آن گنج متعلق به او شود، به او می­گوید، به دنبال گنجش برود.

سانتیاگوی جوان از این تعبیر خواب ساده ناراحت می­شود. زن کولی وقتی ناراحتی او را می­بیند، خطاب به این پسر جوان می­گوید:

ساده ترین چیزهای زندگی خارق العاده ترین آن ها هستند و تنها انسان خردمند قادر به درک این مسئله است.

به این ترتیب پائولو کوئیلو با شرح یک ماجرای به ظاهر ساده، این درس زندگی را به ما می­ آموزد که از اتفاق­های ساده، به راحتی نگذریم و نگاهی دقیق ­تر به آن­ها داشته­ باشیم تا بتوانیم ارزش و اهمیت واقعی آن­ها را درک کنیم.

۲. کنترل سرنوشت در دست خودمان است

هنگامی که سانتیاگو جندین بار خواب گنجی که در اهرام مصر وجود دارد را می­بیند، سعی می­کند هر طور که شده خوابش را فراموش کند تا دوباره این رویا به سراغش نیاید. او برای از یاد بردن خوابش، مطالعه کتاب جدیدی را شروع می­کند.

در این هنگام با یک پیرمرد عرب رو به رو می ­شود اما تمایل به حرف زدن با او ندارد و سعی می­کند از دستش خلاص شود. در این قسمت ماجرا، پیرمرد به سانتیاگو می­گوید کتابی که می­خواند، یکی از بزرگ­ترین دروغ ­ها را به خورد جهان داده­ است.

پیرمرد در ادامه خطاب به سانتیاگو می­گوید:

این که این کتاب می­گوید در یک نقطه خاص از زندگی، ما کنترل آن چه اتفاق می افتد را از دست می دهیم و زندگی ما توسط سرنوشت کنترل می شود بزرگ ترین دروغ دنیا است.

بنابراین یکی دیگر از درس­های این کتاب این است که ما از طریق ذهن مان می­توانیم سرنوشت خودمان را کنترل کنیم و زندگی خودمان را آن­گونه که می­خواهیم و دوست داریم، بسازیم.

۳. اگر چیزی را واقعا بخواهیم، به آن می­رسیم

سانتیاگو شخصیت اول کتاب کیمیاگر در بیابان

پیرمرد عرب به سانتیاگو پیشنهاد می­دهد که در ازای یک دهم گوسفندان وی، راه رسیدن به گنج جهان را به این پسر جوان نشان دهد. پیرمرد می­گوید:

اگر کسی از صمیم قبل به دنبال چیزی باشد، درخواست او از روح جهان سرچشمه می­گیرد و وی مامور رسیدن به آن می­گردد.

در این قسمت سانتیاگو در دو راهی انتخاب گله گوسفندان که به آن علاقه زیادی دارد و گنج خود که به آن عادت کرده است، گیر میافتد. اما در نهایت تصمیم می­گیرد از گوسفندانش بگذرد و افسانه شخصی خودش را دنبال کند و اگر به نتیجه ­ای نرسید به شغل چوپانی خود برگردد و آن را ادامه دهد.

پیرمرد برای رسیدن به گنج به او می­گوید: به سمت اهرام مصر حرکت کند و نشانه ­هایی را که خدا در مسیر او قرار داده است، را دنبال کند. پیرمرد یک سنگ سیاه و یک سنگ سفید به سانتیاگو می­دهد تا در شرایطی که نمی­تواند نشانه­ ها را تشخیص دهد، از این دو سنگ کمک بگیرد و تلاش کند خودش تصمیم ­گیرنده اصلی باشد.

۴. انتخاب مسیر درست در مواجه با دو راهی فکر

وقتی سانتیاگو سفرش را شروع می­کند. در میانه مسیر برای استراحت وارد کافه ­ای واقع در خیابان طنجه می­شود. سانتیاگو وقتی که در کافه نشسته است، به دنبال راهنمایی گرفتن از دیگران، با هدف پیدا کردن مسیر درست برای رسیدن به اهرام مصر است در این هنگام با یک جوان مصری که اسپانیایی صحبت می­کند، آشنا می­­شود و پولی به جوان مصری می­دهد تا برای او شتر و غذا بخرد.

اما جوان راهنما، از اعتماد سانتیاگو سو استفاده می­کند و پول­ های او را می­دزدد. سانتیاگو با ناامیدی بسیار به یاد سنگ­ های سیاه و سفیدی که پیرمرد به عنوان راهنما به او داده ­بود میافتد و یک دو راهی جدید فکرش را درگیر می­کند. او باید بین قربانی یک دزد شدن و تلاش برای دست یافتن به گنج یکی را انتخاب می­کرد و او ماجراجویی برای رسیدن به گنج را انتخاب کرد.

۵. قدرت رویا

سانتیاگو شخصیت اول کتاب کیمیاگر در شهر قاهره مصر

سانتیاگو که تقریبا همه پولش را خرج کرده است و چیزی ندارد، برای کسب درآمد در یک مغازه بلور فروشی آغاز به کار می کند و از آن جایی که نمی تواند از این طریق هزینه سفر به مصر را تامین کند، بلور فروش به او می گوید که در ازای کارش، هزینه برگشت او به اسپانیا و خرید گوسفند را می­دهد.

سانتیاگو در مدتی که در مغازه بلور فروشی مشغول به کار است، روش ­های متنوعی را امتحان می­کند تا بتواند سود مغازه را افزایش دهد و مصمم است تا به این خواسته دست پیدا کند. اشتیاق او برای ایجاد تغییر و بالابردن سود مغازه بلورفروشی به حدی زیاد است که صاحب مغازه را بسیار شگفت­ زده کرده است.

بلور فروش که آرزوی رفتن به مکه را دارد، فکر می­کند در هر شرایطی این آرزو برآورده نمی­شود و ترجیح می­دهد برای رسیدن به آن تلاشی نکند. چون از ناامید شدن می­ترسد. به نظر او نیازی نیست چیزی تغییر کند و بهتر است همه چیز مثل گذشته بماند. اما سانتیاگو یک تفاوت بزرگ با بلور فروش داشت، او می­خواست به رویای خود دست پیدا کند.

با گذشت یک سال از کار و تلاش سانتیاگو، او پول کافی برای برگشتن به خانه را به دست آورد اما او می­دانست که او نمی­خواهد به خانه ی خودش برگردد، همان طور که خودش قصد نداشت به مکه برود.

در این بخش از کتاب کیمیاگر دریافتیم که قدرت رویای آدمی بسیار بالا است و فرد می­تواند با تلاش و پشتکار به آن دست پیدا کند.

۶. اگر جهان را درک کنیم، همه چیز را درک کرده ­ایم!

سانتیاگو برای پیمودن مسیر صحرا با یک کاروان همراه می­ شود و با مردی انگلیسی که به کیمیاگری علاقمند است، هم­کلام می­شود. این مرد به دنبال یک کیمیاگر معروف ساکن در واحه الفیوم عرب است که می­تواند به او در رسیدن به گنجش که سنگ فیلسوف و اکسیر زندگی، یاری برساند.

در راه این سفر سانتیاگو روز به روز با بیابان و زبانش ارتباط برقرار می­کند و آن را می­شناسد. او متوجه می­شود جهان روح دارد و کسی که بتواند روح دنیا را درک کند، توانایی فهم همه­ چیز را به دست خواهد آورد، چرا که همه چیز یکی است. در واقع نویسنده در این جای داستان کتاب کیمیاگر، سعی دارد با زبان تمثیلی به ما بیاموزد که درک جهان هستی بسیار مهم و ضروری است.

زمانی که کاروان به مقصد مرد انگلیسی یعنی واحه می­رسد. او از سانتیاگو درخواست می­کند که از افراد محلی در مورد کمیاگر عربی که مرد به دنبالش است سوال کند.

۷. قدرت عشق

سانتیاگو در راه رسیدن به افسانه شخص خودش، با دوشیزه­ای خوش چهره با چشمان مشکی آشنا می­شود که چشمانی مشکی دارد. او یک دل نه صد دل عاشق می­شود و این توانایی را به دست می­ آورد که زبان قلب یا همان عشق را که بین همه موجودات روی این کره خاکی مشترک است، درک کند.

سانتیاگو درباره تلاشش برای رسیدن به افسانه شخصی می­گوید و تصمیم می­گیرد این افسانه را رها کند. اما فاطیما او را قانع می­کند که در جستجوی هدف خود، مسیر موفقیت را ادامه دهد.

زمانی که این پسر جوان در واحه مانده است، نشانه ­هایی از لشکرکشی ارتش به سوی واحه را درمی­ یابد و این مسئله را اطلاع­ رسانی می­کند و با این کار باعث می­شود شهر واحه و مردمش در امان بمانند.

۸. نشانه­ ها و کیمیاگر عرب

پیشگویی سانتیاگو، توجه کیمیاگر  اهل واحه را به او جلب می کند. زیرا نشانه ها به پیرمرد گفته بودند که پسری می آید و به یاری او احتیاج است. در این جای داستان، سانتیاگو و کیمیاگر با همراهی یک­دیگر، در مورد گنج،  زبان قلب، زندگی در بیابان، کیمیاگران و این که عشق هرگز مانع رسیدن یک مرد به افسانه شخصی خودش باز نمی شود، صحبت می کنند.

۹. دنیا بخشی از روح خداست

سانتیاگو شخصیت اول کتاب کیمیاگر

در میانه سفر این دو نفر به جرم جاسوس بودن دستگیر شده و به خیمه نظامیان برده می­شوند. کیمیاگر موقع حرف زدن با فرمانده، خود را به عنوان راهنمای سانتیاگو جا می­زند و می­گوید او می­تواند خودش را به باد تبدیل کند و با توانایی خود، باعث شود که اردوگاه از بین برود.

فرمانده سه روز به سانتیاگو و کیمیاگر مهلت می دهد تا سانتیاگو به باد تبدیل شود. پسر جوان نمی­داند چگونه خود را به باد تبدیل کند. کیمیاگر از او می­خواهد ترس به دلش راه ندهد و فقط تلاش کند که یاد بگیرد که چگونه باد شود. در این مدت سانتیاگو دو روز را صرف مشاهده بیابان می­کند و در روز سوم همه جمع می­شوند تا ببینند که او به باد تبدیل می ­شود یا خیر!

برای تبدیل شدن به باد، سانتیاگو به صحرا از عشقی که به فاطیما دارد می­گوید و از صحرا می­خواهد به او در رسیدن به فاطیما کمک کند. صحرا می­گوید کاری از دستش برنمی­آید و باید از باد کمک بخواهد.

سانتیاگو از باد کمک می­طلبد، اما آن هم نمی تواند پسر را به باد تبدیل کند و پیشنهاد می­کند که به آسمان نگاه کند. باد طوفان ایجاد می کند تا پسر بتواند به خورشید نگاه کند. اما خورشید هم با این که درباره عشق می داند، نمی تواند پسر را به باد تبدیل سازد.

سرانجام همه به سانتیاگو توصیه می­کنند که با دستی که نویسنده همه ­چیز است، صحبت کند. ناگهان دنیا به سکوت فرو می­رود، پسر جوان نیایش می کند و جریان عشق از قلب او جاری می شود. به این ترتیب او به روح جهان می رسد و درمی ­یابد که دنیا بخشی از روح خدا است و روح خدا روح خودش است. این­جا است که سانتیاگو موفق می­شود معجزه کند و به باد تبدیل شود و جان خودش و کیمیاگر را از چنگال مرگ نجات دهد.

۱۰. گنج

پس از این­که کیمیاگر به سانتیاگو نحوه تبدیل سرب به طلا را آموزش می دهد، سانتیاگو به تنهایی سفرش را ادامه می­دهد تا به مقصدش که اهرام مصر است، برسد.

سانتیاگو، نشانه ­هایی که در مسیرش قرار گرفته است را پیدا کرده و به کمک آن­ها، محلی که گنجش در آن پنهان شده ­است را پیدا می­کند. اما در این هنگام چند دزد به او حمله می­کنند و پس از کتک زدن او، طلاهایش را می­دزدند و به او می­گویند جای بقیه طلاها را به آن­ها نشان دهد.

پسر جوان، افسانه شخصی خودش را برای آن­ها را تعریف می کند. اما دزدها سانتیاگو را مسخره می­کنند و او را تنها می­گذارند. یکی از دزدان پیش از این که برود برای سانتیاگو، رویای چندین سال پیش خودش را تعریف می­کند و می­گوید دو سال قبل چند بار خواب دیده ­است که در نزدیکی یک کلیسای متروک در دشت­ های اسپانیا، گنجی در کنار درخت چنار پنهان شده ­است اما او آن قدر احمق نبوده است که این رویا را دنبال کند.

سانتیاگو با شنیدن این ماجرا، مطمئن می­شود که محل گنج واقعی کجاست. به همین دلیل به اسپانیا و محلی که آن مرد در خواب دیده بود، می­رود و در همان نقطه­ ای که دزد اشاره کرده بود، سکه­ های طلا را می ­یابد. بعد از پیدا کردن گنج، با وزش باد سانتیاگو رایحه­ ای آشنا را حس می­کند و برای رسیدن به عشقش رهسپار می­شود.

گزیده ای از جملات ارزشمند کتاب کیمیاگر

تک تک جملات کتاب کیمیاگر، ارزشمند است و مفاهیم مهمی را در خود جای داده است. در اینجا گزیده­ای از جملات کتاب کیمیاگر را برای شما آورده ­ایم:

  • راز زندگی، هفت بار زمین خوردن و برای بار هشتم از زمین برخاستن است.
  • تنها ترس از شکست است که یک رویا را غیر ممکن می کند.
  • چشمان شما قدرت روحتان را نشان می­دهد.
  • هیچ­ وقت نمی توانید از ندای قلب خود فرار کنید، پس بهتر است به چیزی که می­گوید گوش دهید.
  • اگر با ایمان به نتوانستن شروع کنید، علاقه خود را برای تلاش در جهت رسیدن به آن ها از دست خواهید داد.
  • زمانی که سعی می­کنیم از چیزی که هستیم، بهتر باشیم، همه چیز در اطراف ما نیز، بهتر می شود.
  • زندگی برای شما یک مهمانی یا جشنواره بزرگ است چرا که زندگی همین لحظه ای است که اکنون در حال سپری کردن آن هستیم.
  • هیچ کس ارزش اشک های شما را ندارد، و کسی که ارزشمند است، هیچ وقت باعث ناراحتی شما نمی شود.
  • تاریک ترین ساعت نیمه شب دقیقا پیش از از طلوع آفتاب است.
  • به قلب خود بگویید که ترس از سختی، از خودش بدتر است.
  • هیچ قلبی در مسیر رسیدن به رویاهای خود رنج نکشیده است، زیرا هر لحظه از تلاش، رویارویی با خدا و ابدیت است.
  • مردم می ترسند مهم ترین رویاهای خود را دنبال کنند چون احساس می کنند لیاقت آن را ندارند یا این که قادر به رسیدن به آن ها نیستند.

با خواندن این کتاب به دنیای ذهن پائولو کوئیلو، سفر می­کنید و درس زندگی می­ آموزید. کتاب کیمیاگر به ما می ­آموزد، خودمان کیمیاگر زندگی مان هستیم، قطعا شنیده اید که میگویند: آب در کوزه و ما تشنه ­لبان می­گردیم…

دیدگاه‌ها

7 پاسخ به “خلاصه کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو + گزیده ای از متن های پرمفهوم”

  1. کاکو گفت:

    تشکر از زحماتتون واقعا خیلی عالی بود خلاصش یکبار خوندمش خیلی لذت بردم در تلاش برای خلاصه نویسیش بودم که به کمک شما و جملات اضافی که به دل خودم نشتسته بودن این مهم حاصل شد بازم ممنون و تشکر از زحمات شما

    کاکوکاکو
  2. فاطمه گفت:

    بی شک از بهترین کتاب هاست
    یه جای کتاب گفته شده” وقتی چیزی را بخواهی تمام دنیا برای رسیدن تو به آن تلاش خواهند کرد”

    فاطمهفاطمه
  3. ارش گفت:

    کتاب کیمیاگر مفاهیم زندگی را به ما یاد آوری میکند
    سالها پیش کتاب را خوانده بودم ولی درک نکرده بودم
    فایل صوتی آقای محسن نامجو عالی بود
    بیشتر ارتباط گرفتم از زحمات ایشون برای تهیه فایل صوتی سپاسگزارم

    ارشارش
  4. کاربر 27668 گفت:

    با سلام…
    کیمیاگر را ۲ بار مطالعه کردم ولذت بردم
    ولی بعد از اون کتاب صوتی اون رو گوش دادم (شاید بیشتر از ۱۰ دفعه) به گویندگی یکی از عزیزان دوبلور…
    کتاب صوتی بیشتر به دلم نشست!
    به راحتی میشد با قهرمان داستان همزاد پنداری کرد.

  5. همان امیر قدیمی گفت:

    من کیمیاگر را زندگی کرده ام.

    همان امیر قدیمیهمان امیر قدیمی
  6. کاربر 25777 گفت:

    چندسال پیش به قدری از خوندن کتاب کیمیاگر خوشحال بودم که سراز پا نمیشناختم الانم از دوره کردن خلاصه کتاب لذت بردم ممنون که خلاصه این کتاب ارزشمند رو در سایت قرار دادید

  7. کاربر 24217 گفت:

    همه کتاب های پائولو کوئیلو ارزشمندن ولی کیمیاگر یه چیز دیگه س،
    پر از مفهوم،پر ازآگاهی….
    مرسی بابت این خلاصه و تحلیل زیبا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2015 © تمامی حقوق این سایت متعلق به جادوی باور است.
Whatsapp
phone