اشتراک ویژه ورود / ثبت نام

معرفی و خلاصه کتاب جزء از کل اثر استیو تولتز

معرفی و خلاصه کتاب جزء از کل اثر استیو تولتز

تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۴۰۱

معرفی این کتاب سخت است. کتاب جزء از کل (A Fraction of the Whole) همان گونه که از نامش پیداست جزئی از یک کل را به رخ می  کشد.

هر اتفاق در هر قسمت از این کتاب در دل اتفاق دیگر رخ می دهد. خواننده به راحتی نمی تواند کتاب را کنار بگذارد. حتی نمی توان مطالب این کتاب را پیش بینی کرد.

ماجرا و داستان های کتاب جزء از کل مدام اوج می گیرد. این فراز و فرود ها باعث می شود تا خواننده از هر صفحه آن نهایت لذت را ببرد.

ماهیت و جان مایه کتاب جزء از کل چیست؟ وقتی فرزندان شما جوان هستند، به این باور دارید که اهمیتی ندارد که چقدر بلند فریاد می زنید یا چقدر هوشمندانه آن ها را کنترل می کنید، به هر حال تصور شما این است که آن ها اصلا گوش نمی دهند و نمی بینند.

پس از اینکه آن‌ ها بزرگ می‌ شوند، متوجه می ‌شوید که صحبت ها و حرکاتی که تصور می کردید روی آنها تاثیر ندارد، تاثیر بسزایی روی آنها گذاشته است. بعد از بزرگ شدن کودک تان در میابید که باید در زمان کودکی با آنها بهتر رفتار می کردید.

جزء از کل اولین رمان استیو تولتز، به صورت اعتراف مارتین دین به شکست ‌ها و امید هایش نسبت به پسرش جاسپر است. توصیف این کتاب سخت است. کتاب جزء از کل بسیار حجیم است، اما از نظر پیچیدگی اطلاعاتی بسیار سبک می باشد.

در این بخش از معرفی کتاب قصد داریم خلاصه ای از کتاب جزء از کل اثر استیو تولتز را مورد بررسی قرار دهیم. پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.

معرفی اجمالی کتاب جزء از کل

کتاب جزء از کل دو شخصیت اصلی دارد. پدر و پسری به نام مارتین و جسپر دین، که قصه را روایت می ‌کنند.

در واقع می توان گفت که اتفاقاتِ این داستان حول محور این پدر و پسر اتفاق می ‌افتد.

قصه از زبان جسپر دین روایت می ‌شود که در حال روایتِ قصه‌ی ‌زندگى خود در زندان است. این کتاب دو بخش دارد.

بخش اول کتاب، داستان تمام زندگى مارتین، از ازدواجش، به دنیا آمدن جسپر، خروجشان از استرالیا و بازگشتشان به آن است. که از زاویه دید جسپر، بر طبق خاطراتی که از پدرش و دیگران شنیده یا در دفترچه خاطراتش خوانده است، مى ‌باشد.

در بخش دوم کتاب، داستان از زاویه دید مارتین بیان می شود. خواننده با رسیدن به این فصل به پاسخ بسیارى از سوالاتی که از خود پرسید بود دست پیدا می‌ کند.

لازم به ذکر است که هر دو بخش کتاب به یک میزان شگفت و ‌انگیز جذاب است. وقایع نسبتاً عجیب و باورنکردنى داستان، جملات فلسفى عمیق مارتین و پایان غیر منتظره‌ ی کتاب همگى باعث می شود تا چهارچوب و تعاریف متفاوتی از معنا و مفاهیمى همچون زندگى، عشق، خانواده، ملیت و مهم‌ تر از همه، مرگ در ذهن‌ خواننده نقش ببندد.

مفهوم محوری کتاب جزء از کل را به جرأت می توان، مرگ و به طور دقیق‌ تر، ترس از مرگ بیان کرد. چراکه بزرگ ‌ترین ترس مارتین دین در زندگی ‌اش، مرگ است.

درباره نویسنده کتاب جزء از کل – استیو تولتز

استیو تولتز نویسنده کتاب جزء از کل

استیو تولتز (Steve Toltz) زاده ۱۹۷۲ میلادی (۱۳۵۱ شمسی) در سیدنی، استرالیا است.

استیو تولتز در مدرسه گرامر ناکس، دبیرستان کیلارا تحصیل کرد. در سال ۱۹۹۴ میلادی (۱۳۷۳ شمسی) از دانشگاه نیوکاسل، نیو ساوت فارغ التحصیل شد.

قبل از شروع حرفه ادبی اش، او در مونترال، ونکوور، نیویورک، بارسلونا و پاریس زندگی می کرد. سابقه کار به عنوان فیلمبردار، بازاریاب تلفنی، نگهبان امنیتی، محقق خصوصی، معلم انگلیسی و فیلمنامه نویس را دارد.

جزء از کل، اولین رمان اوست، که در سال ۲۰۰۸ میلادی (۱۳۸۷ شمسی) منتشر شد. که با استقبال گسترده منتقدان مواجه شد.

این یک رمان کمیک است که تاریخچه خانواده ای از طردشدگان استرالیایی را روایت می کند. روایت رمان به تناوب بین جاسپر دین، پسری فیلسوف و ایده آلیست که در طول رمان بزرگ می شود.

پدرش، مارتین دین، فیلسوف و بسته در ابتدای رمان به عنوان «منفورترین مرد در همه چیز» توصیف می شود. این در تضاد با تری دین، عموی جاسپر است، که جاسپر او را به عنوان “محبوب ترین مرد در کل استرالیا” توصیف می کند.

این رمان کل زندگی مارتین و چندین سال پس از آن را در بر می گیرد (محدوده ای که هرگز در متن مشخص نشده است، اما پس از جنگ جهانی دوم شروع می شود و در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی (۱۳۷۹ شمسی) به پایان می رسد) و در استرالیا، پاریس و تایلند می گذرد.

این رمان بارها و بارها با رمان «کنفدراسیون دونس ها» اثر جان کندی تول برنده جایزه پولیتزر مقایسه شده است. بخشی از کل در فهرست نهایی جایزه من بوکر ۲۰۰۸ میلادی (۱۳۸۷ شمسی) و جایزه کتاب اول گاردین در سال ۲۰۰۸ میلادی (۱۳۸۷ شمسی) شد.

استیو تولتز درباره شهرت یافتن این کتابش می گوید: آرزوی من نویسنده شدن نبود، ولی همیشه می‌نوشتم.

زمان بچگی و نوجوانی شعر و داستان کوتاه می‌‌نوشتم و رمان‌هایی را آغاز می‌کردم که بعد از دو و نیم فصل، علاقه‌ام را برای به پایان رساندن‌شان از دست می‌دادم.

بعد از دانشگاه، دوباره به نوشتن رو آوردم. درآمدم خیلی کم بود و فقط می‌خواستم با شرکت در مسابقات داستان‌نویسی و فیلم‌نامه‌نویسی پولی دست و پا کنم تا بتوانم زندگی‌ام را بگذرانم که البته هیچ فایده‌ای نداشت.

زمانی که دائم شغل عوض می‌کردم یا بهتر بگویم، از نردبان ترقی هر کدام از مشاغل پایین‌تر می‌رفتم، برایم روشن شد هیچ کاری جز نویسندگی بلد نیستم. نوشتن یک رمان تنها قدم منطقی‌ای بود که می‌توانستم بردارم. فکر می‌کردم یک سال طول می‌کشد، ولی پنج سال طول کشید.

نقد کتاب جزء از کل

نقد کتاب جزء از کل 

در ادامه نقد کتاب جزء از کل را از دید چند مجله معتبر جهانی می خوانید:

مجله وال استریت:

به ندرت چنین رمان هایی با این سبک و سیاق به سر زبان ها می افتند. 

جزء از کل رمانی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت، این رمان شما را به پای خود میخکوب میکند.

این کتاب برای خواندن نیست بلکه تجربه‌ای است که باید در آن غوطه‌ور شد. هرج و مرج شاد آقای تولتز ترکیبی از تحقیقات متافیزیکی، جوک ‌های بی ‌معنی، اتفاقات عجیب و غریب و دینامیت کلامی که در سراسر صفحه به راه افتاده است می باشد.

این کتاب شایسته جایگاهی والا در بین سایر کتاب ها است. 

مجله لس آنجلس تایمز:

زندگی پدر و پسری مملو از حوادث، طنز و شخصیت ‌هایی که یادآور سبک‌های چارلز دیکنز و جان ایروینگ است.

جاه طلبی و ویژگی های عجیب اولیت می تواند به بهترین ابزار بازاریابی آن تبدیل شود.

جملات زیبای کتاب جزء از کل

کتاب صوتی آرزوی تو دستور توست اثر کوین ترودو

مردم همیشه شکایت می‌ کنند که چرا کفش ندارن تا این‌که یه روز آدمی رو می‌ بینن که پا نداره و بعد غر می ‌زنن که چرا ویلچر اتوماتیک ندارن، چرا؟ چی باعث می ‌شه که به طور ناخودآگاه خودشون رو از یه سیستم ملال‌آور به یکی دیگه پرت کنن؟

چرا اراده فقط معطوف به جزئیات و نه کلیّات؟ چرا به جای این‌که «کجا باید کار کنم؟» نمی‌گیم «چرا باید کار کنیم؟» چرا به جای «چرا باید تشکیل خانواده بدم؟» نمیگیم «کی باید تشکیل خانواده بدم؟»

مردم وقتی غافل‌گیر می‌شوند، شبیه بچه‌ها رفتار می‌کنند.

گوش کن، آدما شبیه زانویی می‌مونن که یه چکش کوچولوی لاستیکی بهشون می‌خوره. نیچه یه چکش بود. شوپنهاور یه چکش بود. چارلز داروین یه چکش بود. من نمی‌خوام چکش باشم چون نمی‌دونم زانو چه واکنشی نشون می‌ده. دونستنش هم ملال‌آوره…

هیچ‌وقت نباید تلفن جواب داد یا در را روی کسی باز کرد. این جوری مجبور نمی‌شوی به کسی نه بگویی.

باور کنید. اصلا نباید جلو یک نفر پخش زمین شوید. کمک‌تان نمی‌کند که از جا بلند شوید، در بهترین حالت شروع به نصیحت کردن شما میکند.

مشکل من این است که نمی‌‌توانم خودم را در یک جمله خلاصه کنم. تمام چیزی که می‌‌دانم این است که چه کسی نیستم.

هم‌چنین متوجه شده‌‌ام که بین بیشتر مردم توافقی ضمنی وجود دارد تا خود را با محیط پیرامون‌شان هماهنگ کنند. من همیشه این نیاز را حس کرده ‌ام که علیه محیطم طغیان کنم. برای همین است که وقتی سینما می‌‌روم و پرده تاریک می ‌شود با تمام وجود دلم می ‌‌خواهد یک کتاب باز کنم و بخوانم. خوشبختانه همیشه یک چراغ‌ قوه‌‌ی جیبی همراهم هست.

فلسفه‌های جزئی و کلی زندگی

فلسفه‌های جزئی و کلی زندگی

وقتی بچه هستی، مدام از تو می‌پرسند: «حالا فرض کنیم مردم خودشون رو انداختن توی چاه. تو هم باید این کار رو بکنی؟». وقتی بزرگ میشی ماجرا فرق می‌کنه. آدم ‌ها بهت می‌ گن: آهای. همه دارن می‌پرن تو چاه. تو چرا نمی ‌پری؟!

همه دوست دارند موقع ساخته شدن تاریخ، روی صندلی ردیف اول نشسته باشند. اگر پای بلیتی به مقصد دالاس سال ۱۹۶۳ میلادی (۱۳۴۲ شمسی) در کار باشد، چه کسی حاضر است فرصت تماشای منفجر شدن پسِ کله کندی را از دست بدهد؟ یا خراب شدن دیوار برلین را؟ آدم‌‌هایی که آن‌جا حاضر بوده‌‌اند جوری حرف می‌‌زنند انگار مغز جی.اف.کی پاشیده روی پیراهن ‌‌شان یا خودشان شخصا این‌ قدر سقلمه زده‌‌اند که دیوار برلین فرو ریخته!

کسی نمی‌‌ خواهد چیزی را از دست بدهد، مثل این که هم ‌زمان با زمین‌‌ لرزه‌ای جزئی عطسه‌‌ات بگیرد و بعد تعجب کنی از این که چرا همه دارند داد و فریاد می‌ کنند.

آدم ‌های زشت هم می‌ دانند زیبایی چیست، حتی اگر آن را ندیده باشند.

متنفرم از این که هیچ‌کس نمی‌ تواند بدون این که یک ستاره از دشمنش بسازد قصه ‌ی زندگی ‌اش را بازگو کند.

ناگهان به این نتیجه رسیدم آدم ‌های رمانتیک قد خر شعور ندارند. هیچ چیز جالب و خوبی در عشق یک‌‌ طرفه وجود ندارد. به نظرم کثافت است، کثافت مطلق. عشق به کسی که پاسخ احساساتت را نمی ‌‌دهد ممکن است در کتاب‌‌ ها هیجان ‌‌انگیز باشد ولی در واقعیت به شکل غیرقابل تحملی خسته ‌‌کننده است.

راه و رسم زندگی

از من بشنوید. آدمیزاد را فقط وقتی تنها است می ‌شود تحمل کرد.

بعضی وقت‌ ها حرف نزدن هیچ نوع زحمت و سختی ندارد. اما گاهی وقت ‌ها، فشار و دردش از بلند کردن پیانو هم بیشتر است.

چیزى که نمى ‌فهمیدم این بود که مردم تفکر نمى‌ کنن، تکرار مى ‌کنن. تحلیل نمى‌ کنن، نشخوار مى ‌کنن. هضم نمى ‌کنن، کپى مى ‌کنن. اون وقت ‌ها یه ذره مى ‌فهمیدم که بر خلاف حرف بقیه، انتخاب بین امکاناتِ در دسترس فرق داره با اینکه خودت براى خودت تفکر کنى. تنها راه درست فکر کردن براى خودت اینه که امکانات جدید خلق کنى، امکان ‌هایى که وجود خارجى ندارن.

آدم ‌های گناه‌ کار به مرگ محکوم نمی ‌شوند. به زندگی محکوم می ‌شوند.

اگر کودکی ‌‌ام یک چیز به من آموخت، آن چیز این است که تفاوت‌‌ های بین ثروت ‌مندان و فقرا اهمیتی ندارند، این شکاف بین سالم و بیمار است که رخنه ‌‌ناپذیر است.

نمی‌ توانستم راهی پیدا کنم که موجود ویژه‌‌ای در جهان باشم، ولی می‌ توانستم راهی متعالی برای پنهان شدن پیدا کنم و برای همین نقاب‌ های مختلف را امتحان کردم: خجالتی، دوست‌داشتنی، متفکر، خوش ‌بین، شاداب، شکننده این‌ ها نقاب ‌های ساده‌ای بودند که تنها بر یک ویژگی دلالت داشتند.

باقی اوقات نقاب ‌های پیچیده ‌تری به صورت می ‌زدم، محزون و شاداب، آسیب‌ پذیر ولی شاد، مغرور اما افسرده. این‌ ها را به این خاطر که توان زیادی ازم می ‌بردند در نهایت رها کردم. از من بشنو: نقاب ‌های پیچیده، زنده ‌‌زنده تو را می‌ خورند.

دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “معرفی و خلاصه کتاب جزء از کل اثر استیو تولتز”

  1. کاربر 25777 گفت:

    ممنونم از خلاصه ای که ارایه کردید با این توضیحات فکر نمی کنم کتاب رو تهیه کنم چون از نظرم اصلا جالب نبود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2015 © تمامی حقوق این سایت متعلق به جادوی باور است.
Whatsapp
phone