تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
ابوریحان بیرونی یکی از بزرگترین و برجستهترین دانشمندان تاریخ کشورمان ایران و سراسر جهان می باشد.
در ابتدا باید بگوییم که ابوریحان بیرونی در طول دوران زندگی خود کارهای بسیار بزرگی را انجام داده است که در ادامهی این مقاله به شرح فعالیتهای بزرگ او خواهیم پرداخت.
این دانشمند بزرگ ایرانی در زمینههای متفاوتی مانند علوم جغرافیا، علوم زمینشناسی، علوم مردمشناسی، علم ریاضی، علم اخترشناسی، علوم فیزیک و… مهارت بسیاری داشت که نظر خیلی از افراد را در سراسر جهان به خود جلب کرده بود.
او در زمینههای متفاوتی، آثار ارزشمند و گران بهایی را از خود به جای گذاشته است که متاسفانه امروزه تعداد بسیار کمی از آن ها باقی مانده است.
در این بخش از زندگینامه افراد موفق قصد داریم به بررسی زندگینامه ابوریحان بیرونی بپردازیم، پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.
محتویات
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی در تاریخ هجدهم دی ماه سال ۳۵۱ خورشیدی (۹۷۲ میلادی) در شهر کاث یکی از شهرهای ولایت خوارزم متولد شد.
پدر ابوریحان، ابو جعفر احمد بن علی اندیجانی نام داشت که اختر شناس دربار خوارزمشاه بود.
مادر او نیز ماما بود. علت شهرت ابوریحان به بیرونی بودن این بود که به دلیل حسادت و بدگویی فراوان پدر وی را از دربار خوارزمشاه بیرون کردند، به همین دلیل ابوریحان در یک روستا در اطراف شهر خوارزم ساکن شد و چون این خانواده برای مردم آن روستا غریبه بودند، آنها را بیرونی نام گذاری کردند.
ابوریحان بیرونی از همان کودکی خود علاقه بسیار زیادی به کسب دانش و علوم مختلف داشت به طوری که او دوست داشت همه علوم مختلف را بداند و درباره آنها اطلاعات خوبی داشته باشد.
وی از همان کودکی خود شروع به یادگیری علوم مختلف و تحصیل خود کرد.
او در دوران کودکی خود پدرش را از دست داد و با مادرش به تنها زندگی می کرد.
سرانجام، ابوریحان بیرونی پس از آشنایی با امیر نصر منصور بن علی بن عراق ریاضیدان و ستاره شناس مشهور آن زمان، وارد به دربار خوارزمشاه شد و برای تحصیل خود به مدرسهی سلطانی خوارزم رفت و به یادگیری علوم مختلف پرداخت.
در زندگینامه ابوریحان بیرونی، آمده است که او هوش و استعداد فراوانی در فراگیری علوم مختلف و درسهایش داشت.
ابوریحان بیرونی در سن ۱۷ سالگی خود شروع به فعالیت حدی در علم اخترشناسی کرد.
وی با استفاده از حلقهای درجه دار (که حلقهی شاهیه نام داشت) ارتفاع نصف النهاری خورشید در شهر کاث را به دست آورد و موفق شد انقلاب تابستانی را در یک روستا در حوالی شهر کاث رصد کند.
این دانشمند بزرگ قبل از سن ۲۲ سالگی خود، تحقیق و نگارشهای کتابی را با نام نقشه کشی را شروع کرد و به بررسیهای دقیق نقشههای جغرافیایی و نیز ترسیم نیم کره زمین پرداخت.
وی در هفتم خرداد ماه سال ۳۸۷ قمری، موفق به رصدگیری خورشید گرفتگی شد.
در زمینه اختر شناسی ابوالوفای بوزجانی نیز با ابوریحان بیرونی همکاریهای بسیاری کرد و او خورشید گرفتگی را به صورت همزمان با ابوریحان از شهر بغداد رصد نمود و ابوریحان از روی مشاهدهی اختلاف زمانی، اختلاف جغرافیایی آن دو شهر را با موفقیت به دست آورد.
ابوریحان بیرونی برای یادگیری و تحقیق علومهای مختلف در بیست و پنج سالگی از شهر خوارزم به شهر خراسان و از آن جا به شهر ری و طبرستان و جرجان شهری نزدیک گنبد قابوس سفر کرد.
گر چه در شهر جرجان، شخص قابوس بن وشمگیر (چهارمین پادشاه زیاریان) ابوریحان بیرونی را به وزیر علوم دربار دعوت نمود اما ابوریحان این دعوت را نپذیرفت و بعد از گذشت چند سال به شهر خوارزم بازگشت.
بازگشت ابوریحان به شهر خوارزم مصادف با روی کار آمدن حکومت ابوالعباس مامون بود.
ابوریحان بیرونی در دربار حکومت آل مامون ارج و قرب بسیار زیادی داشت و هفت سال مشاور دربار حکومت ابوالعباس مامون بود.
آن قدر معتمد الوالعباس شده بود که امیر او را به سفرهای سیاسی به کشورهای دیگر می فرستاد.
اما ابوریحان بیرونی علاقه زیادی به سیاست و شخصیت سیاسی بودن نداشت.
سرانجام، بعد از حمله محمود غزنوی به شهر خوارزم، محمود غزنوی از دربار شهر خوارزم خواست که دانشمندان بزرگ و حکیم را به دربار غزنه بفرستد.
این سینا و جرجانی، دانشمندان هم عصر ابوریحان بودند، که آنها با این خاسته مجبور شدند به گرگان بروند.
اما در زندگینامه ابوریحان بیرونی طبق گفته بعضی منابع تاریخی آمده است که بعد از فتح شهر خوارزم توسط حکومت غزنویان، ابوریحان به عنوان اسیر به شهر غزنه برده شد.
او طی مدت اسارت خود در شهر غزنه سختیهای بسیاری کشیده بود.
زندگی ابوریحان بیرونی با حکومت سامانیان، غزنویان و صفاریان همزمان و هم دوره بود.
ابوریحان بیرونی در دوره شاهی حکومت سلطان محمود، مسعود، مودود و حتی عبدالرشید زندگی کرد.
دلیل درگذشت و وفات در زندگینامه ابوریحان بیرونی، کهولت سن او مطرح شده است.
وی در زمان مرگ خود بیشتر از ۸۰ سال عمر داشت.
او در تاریخ بیست و دوم آذر ماه سال ۴۲۷ خورشیدی برابر با ۱۳ دسامبر ۱۰۴۷ سال میلادی در شهر غزنه در اوان انقلاب سلجوقیان و پادشاهی حکومت مسعود بن محمود غزنوی جان سپرد.
از این دانشمند از بزرگترین و مشهورترین دانشمندهای تاریخ اسلام و یا حتی جهان یاد شده است.
مقبره و آرامگاه دانشمند بزرگ؛ ابوریحان بیرونی در منطقه موسوم به باغ بهلول در جنوب شرقی شهر غزنی در کشور افغانستان واقع شده است.
آرامگاه ابوریحان بیرونی ترکیبی از معماری عصر غزنوی با شاخصههایی از طرحهای اسلامی میباشد که به صورت یک ستاره هشت ضلعی زیبا و حیرت انگیز طراحی شده است.
بیشتر آثار و نوشتههای این دانشمند بزرگ ایرانی از بین رفته است.
متاسفانه تنها کمتر از یک پنجم از آثار این دانشمند در موزههای ملی باقی مانده است.
ابوریحان بیرونی در زمان حضور خود در شهر جرجان کتاب آثارالباقیه را در سن ۲۸ سالگی خود نوشت.
پس از ورود ابوریحان بیرونی به شهر غزنه او باقی عمر خود را در دربار حکومت غزنه زندگی کرد اما نتوانست با سلطان محمود ارتباط نزدیک و خوبی برقرار کند.
او به اسارت خود در این شهر و دربار غزنوی در مقدمه کتاب «تحدید نهایات الاماکن» خود اشاره کرده است.
وی در لشکرکشی سلطان محمود به کشور هند، راهی این کشور شد و به فرهنگ این کشور علاقه بسیاری پیدا کرد و سانسکریت و علوم هندی را در هند فرا گرفت.
آثار هندوان را به طور مستقیم و فوقالعاده مطالعه کرد. پس از گذشت هفت سال تحقیق و مطالعه، کتاب «تهدید النهایات الاماکن» را که در آن نوشته شده است چگونه در کشور هند با استفاده از اسطرلاب به اندازه گیری قطر کره زمین پرداخت، را به پایان رساند.
سن بالای این دانشمند بزرگ و نابینایی و کم سو بودن چشمان او در پایان عمر باعث شد او برای نوشتن آثارهای خود از دستیار کمکی استفاده کند.
ابوریحان بیرونی بیش از ۱۵۳ اثر شاهکار را جمع آوری کرد اما متاسفانه تنها ۳۵ اثر از این دانشمند بزرگ به جا مانده است.
در زندگینامه ابوریحان بیرونی، از این آثار به عنوان نفیسترین و با ارزشمندترین آثارها و نوشتهها، گفته شده است.
از مهمترین آثار ابوریحان بیرونی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در زندگینامه ابوریحان بیرونی، اختراعات بزرگی نام برده شده است که ما در این مقاله سعی کردیم به مهمترین اختراعات و پژوهشهای آن بپردازیم.
زندگینامه ابوریحان بیرونی پر از فراز و نشیب و آثارهای زیبایی است که تمامی آنها در سراسر جهان شناخته شدهاند.
از این آثارها در تمامی کتبها یاد شده است.
بسیاری از مردم کشورهای خارجی به زندگینامه ابوریحان بیرونی علاقه فراوانی دارند و همواره از این دانشمند بزرگ یاد میکنند.
ابوریحان بیرونی یکی از دانشمندان بزرگ و حکیم ایرانی در زمینههای متفاوت علمی در تاریخ اسلام و سراسر جهان بوده است.
وی نزد ایرانیان و کشورهای دیگر جایگاه بالایی دارد تا جایی که جلال الدین همایی بر این باور بود که از صدر اسلام تاکنون، هیچ دانشمند و نابغهای در دنیا، از لحاظ علمی به پای این دانشمند بزرگ نرسیده است.
همچنین ابوریحان بیرونی نیز در نزد مردمان اروپایی از احترام بالا و بسیاری زیادی در طول تاریخ و حال برخوردار بوده است.
ادوارد زاخو نیز درباره این دانشمند بزرگ و برجسته ایرانی میگوید که ابوریحان بیرونی، بزرگ ترین نابغه و دانشمندی است که تاریخ به خود دیده است.
در کتاب زندگینامه ابوریحان بیرونی سخنان و گفتههای ارزشمند او نیز نوشته شده است.
گفتههای ابوریحان بیرونی بیشتر علمی و فلسفی هستند.
وی در علم از هر دری سخن ارزشمندی گفته است.
برای اطلاع و مطالعهی سخنان ابوریحان بیرونی باید به سراغ آثار او و یا زندگینامه اش بروید و آنها را مطالعه نمایید.
وی شخصیتی امیدوار و دانا داشت و روی علم و دانش خود، هیچ تعصبی از خود نشان نمیداد.
از این رو، سخنان و گفتههای اخلاقی او حول امید داشت و بیشتر به خواننده امید میداد.
امید بالای وی بود که باعث میشد در ۵۰ سالگی خود سانسکریت را بیاموزد.
ابوریحان بیرونی شاگردان خود را به دوری از تعصب و غرور بی جا فرا میخواند و در سخنان و گفتههایش، تعصب و غرور را مایه جهل و نا امیدی میدانست.
بدون شک بعضی سخنان و نظریات ابوریحان بیرونی که در رد تعصب و غرور بودند، توسط افرادی از بین رفتهاند؛ چون با فرهنگ جوامع آن روز همخوانی نداشتند.
همانطور که در مطالب بالا بیان کردیم، زندگینامه ابوریحان بیرونی، پر از فراز و نشیب و سختیهای بسیاری بوده است.
در این زندگینامه آثار، نوشتهها، سخنان و… نوشته شده است.
امیدواریم که از مطالب گفته شده درباره زندگینامه ابوریحان بیرونی لذت برده باشید.
از شما بسیار سپاسگزاریم که ما را همراهی نمودید.
دیدگاهها