اشتراک ویژه ورود / ثبت نام

زندگینامه صادق هدایت، لیست آثار + دلیل خودکشی

زندگینامه صادق هدایت، لیست آثار + دلیل خودکشی

تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۴۰۲

 صادق هدایت نویسنده و مترجم ایرانی است که فنون مدرنیستی را وارد ادبیات داستانی فارسی کرد.

او صاحب آثار ارزشمندی همچون بوف کور، سه قطره خون و  سگ ولگرد و … می باشد. (‌او بیشتر به خاطر رمان بوف کورش شناخته شده است)

بزرگان ادبیات او را یکی از بزرگترین نویسندگان ایرانی قرن بیستم می دانند. جالب است بدانید که علاوه بر مهارت در نویسندگی و مترجمی در عرصه نقاشی و گرافی نیز حرفی برای گفتن داشته است. 

در این بخش از زندگینامه افراد موفق قصد داریم زندگینامه صادق هدایت را به طور کامل مورد بررسی قرار دهیم، پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.

تولد و جوانی صادق هدایت

صادق هدایت در سن پنج سالگی با لباس سفید، همراه با خواهران، برادران و عمو زاده‌هایش در باغ پدربزرگ (نیر الملک)

صادق هدایت (Sadegh Hedayat) در یک خانواده اشرافی اهل شمال ایران در تهران در ۲۸ بهمن سال ۱۲۸۱ به دنیا آمد.

پدربزرگش “رضاقلی خان هدایت طبرستانی” از نویسندگان والایی بود و مانند سایر اقوام خویش در دولت کار می کرد.

خواهر هدایت با “حاج علی رزم آرا” که ژنرال ارتش و از نخست وزیران ایران در زمان شاهنشاه محمدرضا پهلوی بود ازدواج کرد.

یکی دیگر از خواهران او همسر “عبدالله هدایت” شد که او نیز سردار ارتش بود.

صادق هدایت در طی سال های ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۶ میلادی (۱۲۹۲ تا ۱۲۹۵ شمسی) در کالج سن لوئی (مدرسه کاتولیک فرانسوی) و دارالفنون تحصیل کرد.

در سال ۱۹۲۵ میلادی (۱۳۰۳ شمسی) او از جمله معدود دانشجویانی بود که برای ادامه تحصیل به اروپا (کشور بلژیک) سفر کردند.

سفر به اروپا برای تحصیل

ابتدا به تحصیل در رشته مهندسی در دانشگاه های بلژیک پرداخت. او فعالیت های نویسندگی زیادی را در این دوره انجام داد که از این میان میتوانیم به نویسندگی داستان مرگ برای روزنامه ایرانشهر در آلمان اشاره کنیم.

صادق هدایت از اوضاع خود در بلژیک رضایت نداشت، به همین دلیل پس از یک سال تحصیل و فعالیت در بلژیک، آنجا را در اسفند سال ۱۳۰۵ رها کرد و در فرانسه به تحصیل رشته معماری را پرداخت.

در فرانسه نیز معماری را رها کرد و به دنبال دندانپزشکی رفت و مجدد از دندانپزشکی به ادبیات تغییر رشته داد. هدایت پس از ارتباط با چهره های روشنفکر برجسته اروپا، تحصیل در رشته ادبیات را نیز رها کرد.

او در کنار تحصیل اش به در زمینه نویسندگی نیز فعالیت می کرد. تقریبا در همین سالها بود که او توانست نویسندگی کتاب فواید گیاهخواری و کتاب انسان و حیوان را به اتمام برساند.

صادق هدایت گیاهخوار بود و مسیر گیاهخواری را تا پایان عمر خود ادامه داد. او معتقد بود اگر انسان ها میخواهند به جنگ و خونریزی پایان دهند ابتدا باید در مسیر گیاهخواری قدم بردارند. 

در سال ۱۳۰۷ صادق هدایت در یک حرکت عجیب تصمیم گرفت تا در رودخانه مَرن واقع در پاریس خودکشی کند. اما بخت با او یار بود و توسط سرنشینان یک قایق توریستی نجات یافت. 

او هیچگاه به موضوعی که سبب شده بود وی دست به خودکشی بزند اشاره نکرد. در همین دوره بود که صادق هدایت با ترز، پاریسی که بعدتر با او رابطه عاشقانه ای را شروع کرد، آشنا شد.

صادق هدایت و پدرش

بازگشت صادق هدایت به ایران

سر انجام پس از چهار سال اقامت در فرانسه، بورس تحصیلی خود را لغو کرد و در تابستان ۱۹۳۰ میلادی (۱۳۰۹ شمسی) بدون دریافت هیچ مدرکی به کشور بازگشت.

او برای مدت کوتاهی مشاغل مختلفی را مانند کار کردن در بانک ملی ایران را امتحان کرد. اما هیچکدام از کارهایی که انتخاب کرده بود باب میل وی نبود.

او تصمیم گرفت تا نویسندگی را به طور حرفه ای تر دنبال کنید.

صادق هدایت به شدت جذب آثار ادگار آلن پو، گی دو موپاسان، راینر ماریا ریلکه، فرانتس کافکا، آنتون چخوف و فئودور داستایوفسکی شد.

هدایت بسیاری از آثار کافکا از جمله در مستعمره کیفری را به زبان فارسی ترجمه کرد که مقدمه ای آشکار به نام پیام کافکا را در آنها نگاشت.

صادق هدایت و گروه اربعه

در آن سال ها هفت نفر از نویسندگان مطرح فارسی زبان گروهی با نام ادبای “سبعه” را تشکیل داده بودند.

اعضای این گروه عبارت بودند از:

  1. ملک الشعرای بهار
  2. سعید نفیسی
  3. عباس اقبال آشتیانی
  4. محمد قزوینی
  5. بدیع الزمان فروزانفر
  6. رشید یاسمی
  7. حسن تقی زاده

ردپای گروه ادبای سبعه را میتوان بر تمامی آثار فاخر آن زمان مشاهده کرد. 

اما این گروه توسط عده ای از نویسندگان جوان، سنتی و کهنه گرا شمرده می شدند. بعدها گروه ۴ نفره ای با رهبری صادق هدایت به نام گروه رَبعه تشکیل شد که از اهداف مهم گروه ربعه مقابله با افکار پوچ و سنتی ادبای سبعه بود.

به جز صادق هدایت، بزرگانی همچون بزرگ علوی، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد عضو گروه ربعه بودند.

صادق هدای در سال‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ بسیار پرکار شد و آثار تحقیقی و داستانی بسیاری انتشار داد.

کتاب صوتی آرزوی تو دستور توست اثر کوین ترودو

اعتقادات و الگوهای صادق هدایت در نویسندگی

هدایت تمام زندگی خود را وقف مطالعه ادبیات غرب و یادگیری و تحقیق در تاریخ و فولکلور ایران کرد.

آثار راینر ماریا ریلکه، ادگار آلن پو، فرانتس کافکا، آنتون چخوف و گی دو موپاسان بیش از همه او را مجذوب خود کردند.

صادق هدایت در طول عمر کوتاه ادبی خود تعداد قابل توجهی داستان کوتاه و رمان، دو نمایشنامه تاریخی، یک نمایشنامه، یک سفرنامه و مجموعه ای از هجوها و طرح های طنز منتشر کرد.

درباره او گفته می شود که زبان و ادبیات فارسی را وارد جریان اصلی نویسندگی بین المللی معاصر کرده است.

شکی نیست که هدایت مدرن ترین نویسنده در ایران بود. با این حال، برای هدایت، مدرنیته فقط بحث عقلانیت علمی یا تقلید خالص از ارزش های اروپایی نبود.

هدایت شخصیت مرکزی محافل روشنفکری تهران بود.

افکار او به گروه ادبی ضدسلطنتی و ضداسلامی معروف به ربعه تعلق داشت. صادق هدایت علاقه شدیدی به فولکلور ایرانی پیدا کرد. به همین دلیل او مجموعه ای از ترانه های مردمی و نیرنگستان (۱۹۳۲) را منتشر کرد.

در این آثار، هدایت با استفاده از عبارات عامیانه، نثر فارسی را بسیار غنی کرد و نویسندگان جوان را تحت تأثیر قرار داد.

او همچنین تعدادی مقاله انتقادی نوشت و آثار نویسندگان برجسته اروپایی از جمله چخوف و ژان پل سارتر را ترجمه کرد.

او مطالعه تاریخ را از دوره ساسانی و زبان پهلوی یا فارسی میانه آغاز کرد و از این مطالعه در داستان‌های بعدی استفاده کرد.

هدایت در سال‌ های پایانی عمرش، با احساس مشکلات سیاسی اجتماعی زمانه، حمله به عامل اصلی نابودی ایران یعنی سلطنت را آغاز کرد.

با داستان‌ های خود سعی کرد کری و کوری ملت را نسبت به سوء استفاده ‌های دولت آن زمان پایان دهد.

او به علت داشتن قدرت تفکر بزرگش نسبت به اطرافیانش به ویژه نسبت به همسالانش، احساس بیگانگی با جهان می کرد.

آخرین اثر منتشر شده اش، پیام کافکا، حکایت از مالیخولیا، استیصال و حس عذابی دارد که در معرض تبعیض و سرکوب قرار گرفته اند.

جوانی صادق هدایت

سفر به بمبئی

هدایت از سال ۱۹۳۶ میلادی (۱۳۱۵ شمسی) تا اواخر سال ۱۹۳۷ میلادی (۱۳۱۶ شمسی) به هند سفر کرد و در آنجا اقامت داشت.

او در جامعه زرتشتیان پارسی زندگی میکرد و قصد داشت تا دانش خود را در مورد دین باستانی ایران بیشتر کند. 

هدایت مدتی را در بمبئی گذراند و زبان پهلوی (فارسی میانه) را از جامعه پارسی زرتشتیان هند آموخت.

او زیر نظر بهرامگور طهموراس آنکلساریا (Behramgore Tehmurasp Anklesaria)، محقق و فیلولوژیست مشهور آموزش میدید.

هدایت ماندگارترین اثر خود یعنی بوف کور را که نگارش آن را در اوایل سال ۱۹۳۰ میلادی (۱۳۰۹ شمسی) در پاریس آغاز کرده بود در بمبئی به پایان رساند و منتشر کرد.

اما در سال ۱۹۳۷ میلادی (۱۳۱۶ شمسی) به تهران بازگشت. در سال ۱۹۳۹ میلادی (۱۳۱۸ شمسی) به عنوان سردبیر مجله «مجله موسیقی»به دفتر موسیقی تازه تأسیسی پیوست.

او این جایگاه و پست خود را رضایت ‌بخش‌ ترین پستی که تا به حال داشته است می دانست.

پس از حمله متفقین به ایران و کناره گیری رضاشاه در سال ۱۹۴۱ میلادی (۱۳۲۰ شمسی)، دفتر موسیقی و مجله آن تعطیل شد. صادق هدایت به عنوان مترجم در دانشکده هنرهای زیبا شروع به فعالیت کرد و قرار بود تا پایان عمر در آنجا بماند.  

او همچنین به عضویت هیئت تحریریه مجله ادبی مدرن سخن پرویز خانلری درآمد. که موقعیتی بدون مزد اما با ارزش بود.

با وجود اینکه کشور توسط قدرت های خارجی اشغال شده بود، پس از فروپاشی حکومت مطلقه و خودسرانه، امید زیادی به دموکراسی و آزادی وجود داشت.

کناره‌ گیری رضاشاه منجر به آزادی جدید شدید در فعالیت‌ های سیاسی، اجتماعی و ادبی شد.

نخبگان تحصیل کرده مدرن بر حزب توده که به تازگی سازماندهی شده بود چیره شدند، که در آن زمان یک جبهه دموکراتیک گسترده به رهبری روشنفکران مارکسیست بود.

هدایت در ابتدا به این حزب نپیوست، اما نسبت به آن دلسوزی داشت و در میان روشنفکران توده دوستان زیادی داشت.

خودکشی صادق هدایت

او همیشه منتقد جدی و آشکار سیاست‌ ها و سنت ‌های فرهنگی ایرانی بود.

گسستش با روشنفکران رادیکال او را به یک مهاجر مجازی در سرزمین خودش تبدیل کرد.

مدتی دوست نزدیکش شهید حسن نورایی که در فرانسه به عنوان دیپلمات مشغول به کار بود، او را تشویق می کرد که به پاریس برود.

نشانه هایی وجود داشت که افسردگی او روز به روز عمیق تر می شود. او از زندگی خود در تهران، به ویژه در میان روشنفکران، به شدت ناراضی بود. 

بسیاری از آن ها مرتباً از او به عنوان یک تخریب کننده روحیه خرده بورژوایی یاد میکردند و کارش را به عنوان ادبیات سیاه توصیف میکردند.

از طریق نامه های او به دوستان نه چندان دورش می توان خشم و نا امیدی او، حساسیت شدید او، رنج بی حد و حصرش، دیدگاه تاریک و پیوسته او را نسبت به کشور خود و مردمان آن و محکومیت او به زندگی مشاهده کرد.

به عقیده دوستانش و حتی از داستان  های او، می توان سه جنبه مخمصه او را دید:

  • تراژدی شخصی
  • انزوای اجتماعی
  • بیگانگی جهانی

او که به مردی عمیقاً مالیخولیایی تبدیل شده بود، با چشم اندازی از پوچ بودن وجود انسان (پوچ گرایی) و ناتوانی خود در ایجاد تغییری به نفع ایران زندگی می کرد.

او از دوستان خود کناره گرفت و برای فرار از احساس بیهودگی خود شروع به مصرف مواد مخدر و الکل کرد.

در سال ۱۹۵۱ میلادی (۱۳۳۰ شمسی) صادق هدایت که در ناامیدی غرق شده بود، تهران را ترک کرد و به پاریس رفت و در آنجا آپارتمانی اجاره کرد.

چند روز قبل از مرگ، هدایت تمام آثار منتشر نشده‌اش را پاره کرد. در ۹ آوریل ۱۹۵۱ میلادی (۱۹ فروردین ۱۳۳۰ شمسی) او تمام درها و پنجره های آپارتمان اجاره ای خود را با پنبه بست.

سپس دریچه گاز را روشن کرد و با مسمومیت با مونوکسید کربن خودکشی کرد.

دو روز بعد، جسد او توسط پلیس پیدا شد، همراه با یادداشتی برای دوستان و همراهانش که روی آن نوشته شده بود: من رفتم و قلبت را شکستم تمام.

که گویند این نماد اصلی ناسیونالیسم ایران است.

جان هیث استابز، شاعر انگلیسی، مرثیه ای به نام «کاسیدا برای صادق هدایت» را در کتاب افسونی در برابر دندان درد در سال ۱۹۵۴ میلادی (۱۳۳۳ شمسی) منتشر کرد.

مقبره صادق هدایت

لیست آثار صادق هدایت

صادق هدایت یکی از معتبرترین نام‌های ادبیات ایران، اثری مسحورکننده، متحجر و گیج‌کننده از خود به جای گذاشت.

او که پدر «داستان روانی» یا فرانتس کافکا ایرانی لقب گرفته است، بیشتر به خاطر رمان «بوف کور»، رمانی که درباره مرگ، فقدان و روان پریشی روایت می کند، شناخته می شود.

کتاب‌ ها و جزوه‌ ها:

  • انسان و حیوان ( برلین: ایرانشهر. ۱۳۰۳)
  • فوائد گیاهخواری ( برلین: ایرانشهر. ۱۳۰۶)
  • مازیار: تاریخ زندگی و اعمال او با همکاری مجتبی مینوی. (تهران. ۱۳۰۷)
  • زنده به گور (تهران: چاپخانهٔ فردوسی. ۱۳۰۹)
  • پروین دختر ساسان (تهران: کتابخانهٔ فردوسی. ۱۳۰۹)
  • اوسانه (تهران: آریان کوده. ۱۳۱۰)
  • انیران (تهران. ۱۳۱۰)
  • سه قطره خون (تهران. ۱۳۱۱)
  • اصفهان نصف جهان (تهران: کتابخانهٔ خاور. ۱۳۱۱)
  • سایه روشن ( تهران: مطبعهٔ روشنایی. ۱۳۱۲)
  • علویه خانم ( تهران. ۱۳۱۲)
  • نیرنگستان ( تهران. ۱۳۱۲)
  • وغ ‌وغ ساهاب با همکاری مسعود فرزاد ( تهران. ۱۳۱۳)
  • ترانه‌های خیام ( تهران. ۱۳۱۳)
  • بوف کور( بمبئی. ۱۳۱۵)
  • داستان ناز ( تهران: کتابفروشی رازی. آبان ۱۳۱۹. (چاپ شده با نام مستعار))
  • سگ ولگرد ( تهران: انتشارات بازرگانی نجات. ۱۳۲۱)
  • حاجی آقا( تهران. ۱۳۲۴)
  • افسانهٔ آفرینش ( پاریس: آدرین مزون نو. ۱۹۴۶)
  • دربارهٔ ظهور و علائم ظهور. تنظیم حسن قائمیان. (تهران: امیرکبیر. ۱۳۴۱)
  • رباعیات خیام. (تهران: کتابخانهٔ بروخیم. ۱۳۴۳)

ترجمه های صادق هدایت:

  • گجسته ابالیش ( تهران: کتابفروشی ابن سینا. ۱۳۱۸)
  • گزارش گمان ‌شکن. (تهران .فرخ مردان (۱۳۲۰).
  • گروه محکومین (کافکا، فرانتس . تهران. (۱۳۲۷) (با حسن قائمیان) )
  • مسخ، فرانتس کافکا (۱۳۲۹)
  •  گراکوس شکارچی. (تهران: زوار. (با حسن قائمیان))
  • زند و هومن یسن. (تهران: نشر امیرکبیر. ۱۳۱۲)
  • کارنامهٔ اردشیر پاپکان. (تهران: چاپخانهٔ تابان. ۱۳۱۸)

دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “زندگینامه صادق هدایت، لیست آثار + دلیل خودکشی”

  1. کاربر 25777 گفت:

    غم بزرگ و درمان نشده صادق هدایت سرانجام جان شیرینش را فرا گرفت در این عالم چیزی ارزشمندتر و شیرینتر از جان نیست و چه چیزی باعث میشود انسان جان شیرینش را فدا کند ” برای شادی روحش دعا میکنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2015 © تمامی حقوق این سایت متعلق به جادوی باور است.
Whatsapp
phone