اشتراک ویژه ورود / ثبت نام

معرفی و خلاصه کتاب قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات) اثر جورج اورول

معرفی و خلاصه کتاب قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات) اثر جورج اورول

تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۱

کتاب قلعه حیوانات نوشته جورج اورول رمانی تمثیلی درباره انقلاب روسیه و ظهور استالینیسم است.

این کتاب داستان گروهی از حیوانات مزرعه را روایت می کند که علیه صاحب خود شورش می کنند و جامعه خود را می سازند.

در ابتدا، گرازی به نام پیر میجر، حیوانات مزرعه مانور را تشویق می ‌کند تا علیه ارباب انسان بی ‌رحم خود شورش کنند. پس از مرگ پیر میجر، دو خوک به نام‌ های اسنوبال و ناپلئون، شورش را رهبری می ‌کنند، کشاورز را به نام آقای جونز می ‌رانند و نام مزرعه را به مزرعه حیوانات تغییر می ‌دهند.

ناپلئون تشنه قدرت، اسنوبال را از مزرعه بیرون می کند و در نهایت نقشی را که زمانی آقای جونز بر عهده داشت، بر عهده می گیرد.

در این بخش از معرفی کتاب قصد داریم خلاصه کتاب قلعه حیوانات را برای شما شرح دهیم و شما را با این کتاب آشنا نماییم. پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.

خلاصه کتاب قلعه حیوانات

کتاب قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات) اثر جورج اورول

کتاب مزرعه حیوانات در مزرعه مانور (Manor) در انگلستان آغاز می شود. بعد از اینکه آقای جونز، مالک غافل مزرعه، در حالت مستی حیوانات را بست و به خواب رفت، حیوانات همگی در انبار جمع شدند تا صحبت یک گراز محترم به نام پیر میجر را بشنوند.

پیر میجر رویای خود را درباره دنیایی بدون انسان، که توسط حیوانات اداره می شود، به اشتراک می گذارد.

او خاطرنشان می کند که تمام رنج هایی که حیوانات متحمل می شوند نتیجه انسان است.

آقای جونز حیوانات را مجبور می کند تا بیش از حد سخت کار کنند و سپس محصولات کار آنها را می دزدد.

علاوه بر این، همه حیوانات می‌دانند که آقای جونز برای زندگی‌شان ارزشی قائل نیست و بی‌رحمانه هر یک از آنها را به محض اینکه عمر مفیدشان را پشت سر بگذارند، سلاخی خواهد کرد.

پیر میجر به حیوانات می گوید که اگر می توانستند انسان را سرنگون کنند و آزادی پیدا کنند، زندگی آنها بسیار بهتر می شد.

با این حال، او به آنها هشدار می دهد که زمانی باید اربابان انسانی خود را سرنگون کنند. باید اقدامات احتیاطی را در برابر رفتار انسان ها انجام دهند و به یاد داشته باشند که با همه حیوانات به یک شکل رفتار کنند.

سه روز بعد، پیر میجر می میرد و حیوانات شروع به آماده شدن برای شورش می کنند. آماده سازی توسط خوک ها، که باهوش ترین حیوانات مزرعه هستند، هدایت می شوند.

به طور خاص دو خوک با نام های اسنوبال و ناپلئون نقش های رهبری را بر عهده می گیرند و اسکویلر، یک خوک بسیار متقاعد کننده، به آن ها کمک می کند.

خوک ها سخنرانی پیر میجر را به یک فلسفه تبدیل می کنند که آن را «حیوان گرایی» می نامند. آنها سپس جلسات هفتگی برگزار می کنند تا به بقیه حیوانات در مورد حیوان گرایی آموزش دهند.

اگرچه متوجه می شوند که حواس حیوانات به راحتی توسط موسی، کلاغی که دوست دارد به حیوانات درباره مکانی به نام کوه قندی (Sugarcandy Mountain) بگوید که حیوانات در هنگام مرگ به آنجا می روند، پرت می شوند.

زمانی که آقای جونز فراموش می‌ کند به حیوانات غذا بدهد و وقتی می‌ بیند که حیوانات به خودشان کمک می‌کنند به آن ها حمله می‌کند و شورش زودتر از حد انتظار رخ می‌ دهد.

حیوانات خشمگین، آقای جونز و مردانش را از مزرعه بیرون می‌ کنند و کنترل را به دست می‌ گیرند و نام آن را به مزرعه حیوانات تغییر می ‌دهند.

خوک ها اصول حیوان گرایی (Animalism) را روی دیوار انبار نقاشی می کنند. در مجموع هفت فرمان وجود دارد و هر کدام از سخنرانی پیر میجر به حیوانات می آید.

هفت فرمان ایین حیوان گرایی (animalism)

هفت فرمان ایین حیوان گرایی

همانطور که پیش تر گفته شد در کتاب قلعه حیوانات ۷ اصل یا فرمان در رابطه با اصول حیوان گرایی وجود دارد. این اصول به شرح زیر هستند:

  1. هر چه روی دو پا راه می رود دشمن است.
  2. هر چه بر چهار پا راه می رود یا بال دارد دوست است.
  3. هیچ حیوانی نباید لباس بپوشد.
  4. هیچ حیوانی نباید در تخت بخوابد.
  5. هیچ حیوانی نباید الکل بنوشد.
  6. هیچ حیوانی نباید حیوان دیگری را بکشد.
  7. همه حیوانات برابرند.

حیوانات مشتاق هستند تا موفقیت خود را به اثبات برسانند و برداشت را سریعتر و کارآمدتر از آنچه که ارباب انسان سابقشان می توانست انجام دهد به پایان برسانند.

بسیاری از حیوانات به شدت به حیوان گرایی اعتقاد دارند و برای انجام وظیفه خود جهت مزرعه بسیار سخت کار می کنند.

با این حال، شاخص های نگران کننده ای وجود دارد که نشان می دهد با همه حیوانات به یک اندازه رفتار نمی شود.

خوک ها که باهوش ترین حیوانات هستند، به سرعت رهبران دائمی مزرعه می شوند. آنها شروع به دریافت جیره اضافی به شکل شیر و سیب می کنند.

این رفتار به ظاهر نابرابر به راحتی توسط اسکویلر توضیح داده می‌ شود، او به حیوانات هشدار می‌ دهد که اگر به خوک‌ ها آنچه برای اداره موفقیت‌ آمیز مزرعه لازم است داده نشود، ممکن است آقای جونز بازگردد.

کمی بعد، آقای جونز واقعاً در تلاش برای بازپس گیری مزرعه باز می گردد.

اسنوبال در حال مطالعه تاکتیک های نظامی بوده و با موفقیت به حیوانات فرمان پیروزی در چیزی را می دهد که حیوانات بعداً آن را “نبرد گاوخانه” نامیدند.

دعوا بر سر قدرت

جنگ قدرت بین اسنوبال و ناپلئون

با گذشت زمان، خوک ‌ها در موقعیت رهبری باقی می‌ مانند. اگرچه حیوانات دیگر همچنان به تأیید یا رد قطعنامه ‌های ارائه ‌شده توسط خوک‌ ها در جلسات هفتگی یکشنبه رأی داده اند.

جنگ قدرت بین اسنوبال و ناپلئون که تقریباً در همه چیز با هم اختلاف دارند شروع می شود.

در حالی که اسنوبال یک سخنور مشتاق و متقاعد کننده است، ناپلئون در پشت صحنه حمایت بهتری دارد.

اسنوبال سعی می کند با سازماندهی کردن حیوانات آن ها در کمیته ها و آموزش خواندن به طرفداران خود مبدل کند.

در حالی که ناپلئون بر آموزش جوانان تمرکز می کند و ۹ توله سگ تازه متولد شده را به یک انبار می برد تا توسط خودش آموزش ببیند.

بزرگترین اختلاف اسنوبال و ناپلئون بر سر نقشه اسنوبال برای آسیاب بادی است. اسنوبال استدلال می کند که آسیاب بادی برق تولید می کند که می تواند برای گرم کردن غرفه حیوانات و کاهش حجم کار آن ها استفاده شود.

ناپلئون استدلال می کند که اگر حیوانات برای تمرکز بر روی آسیاب بادی از کشاورزی خود غافل شوند، از گرسنگی خواهند مرد.

اگرچه مزرعه در ابتدا تقسیم شده است، زمانی که حیوانات آماده می شوند تا رای نهایی خود را به صندوق بیندازند، واضح است که سخنرانی پرشور اسنوبال به نفع آسیاب بادی نظر آن ها را جلب کرده است.

قدرت گرفتن ناپلئون

قدرت گرفتن ناپلئون

با این حال، درست قبل از رای گیری، ناپلئون علامتی می دهد و ۹ سگ وحشی (توله سگ های اکنون بزرگ شده) به اسنوبال حمله می کنند و او را از مزرعه تعقیب می کنند.

ناپلئون حیوانات شوکه شده را خطاب قرار می دهد و اعلام می کند که جلسات یکشنبه لغو شده است.

سیاست مزرعه اکنون توسط کمیته ای از خوک ها تعیین می شود که او ریاست آن ها را بر عهده خواهد داشت.

ناپلئون به زودی اعلام می کند که ساخت آسیاب بادی را آغاز خواهند کرد.

اسکویلر به حیوانات می گوید که در اصل ایده ناپلئون بوده است، او می گوید که اسنوبال آن را دزدیده است.

پس از قدرت گرفتن ناپلئون، کیفیت زندگی در مزرعه شروع به بدتر شدن می کند.

ساختن آسیاب بادی کار طاقت فرسایی است و به حیوانات جیره غذایی کمتر و کمتری داده می شود.

هنگامی که ناپلئون اعلام می کند که تجارت با مزارع انسانی همسایه را آغاز خواهد کرد، حیوانات ناراحت می شوند، اما آن ها توسط اسکویلر متقاعد می شوند که هرگز قانون واقعی علیه تجارت وجود نداشته است.

خوک ‌ها وارد مزرعه می‌ شوند و اعمال خود را با بازنویسی فرمان منع خوابیدن در رختخواب با خواندن «هیچ حیوانی نباید در رختخواب با ملحفه بخوابد» توجیه می‌ کنند.

البته بقیه افراد مزرعه را متقاعد می ‌کنند که همیشه همین را می ‌گفتند.

خوک ها یک کمپین لکه دار علیه اسنوبال را رهبری می کردند، که آن ها ادعا می کنند او  یک جنایتکار بود که مخفیانه مزرعه را تضعیف می کرد.

اتفاقات بد در مزرعه معمولاً به دسیسه های اسنوبال نسبت داده می شود و وقتی آسیاب بادی نیمه ساخته در طوفان باد از بین می رود، ناپلئون سریعاً خوک غایب را سرزنش می کند.

آغاز دوران وخیم در مزرعه حیوانات

۱۷ قانون موفقیت از ناپلئون هیل ، ۶۶۰ دقیقه (۱۹۵۴ شیکاگو)

حیوانات کار دشوار بازسازی آسیاب بادی را شروع می‌ کنند، اگرچه با این کار تقریباً همگی از گرسنگی می‌ میرند.

وقتی ناپلئون سعی می ‌کند تخم ‌های مرغان را بفروشد، مرغ ‌ها شورش کوچکی را آغاز می‌ کنند، اما خیلی زود شکست می ‌خورند.

در بهار، ناپلئون جلسه ای را تشکیل می دهد که در آن حیوانات متعددی می آیند و علناً به جنایات مختلف اعتراف می کنند.

آن ها بلافاصله توسط سگ های ناپلئون اعدام می شوند. حیوانات پریشان و وحشت زده به دنبال فرمان منع کشتن حیوانات می گردند.

اما متوجه می شوند که اکنون چنین می شود: «هیچ حیوانی نباید حیوان دیگری را بدون دلیل بکشد».

در همین حال، ناپلئون تلاش زیادی می کند تا شکست مزرعه را از انسان های همسایه پنهان کند و شروع به مذاکره برای فروش مقداری چوب به آقای فردریک یا پیلکینگتون می کند.

پس از استفاده از آقای پیلکینگتون برای بالا بردن قیمت، ناپلئون به آقای فردریک می فروشد.

با این حال، وقتی متوجه شد که آقای فردریک به او اسکناس ‌های جعلی پرداخت کرده است، خشمگین می‌ شود.

صبح روز بعد، آقای فردریک و افرادش به مزرعه حمله کردند و آسیاب بادی را منفجر کردند.

بلافاصله پس از آن، خوک ها یک مورد ویسکی را در خانه مزرعه کشف می کنند و دستور “هیچ حیوانی نباید الکل بنوشد” را مخفیانه به “هیچ حیوانی نباید زیاد الکل بنوشد” تغییر می دهند.

ادامه خلاصه کتاب قلعه حیوانات

مرگ باکسر در کتاب قلعه حیوانات

همانطور که حیوانات برای سومین بار برای بازسازی آسیاب بادی کار می کنند، هیچ حیوانی سخت تر از باکسر، یک اسب وفادار کار نمی کرد.

اگرچه باکسر به سن بازنشستگی نزدیک می‌ شد، اما سرعتش را کاهش نمی ‌داد و می ‌خواست قبل از بازنشستگی هر چه در توان دارد کمک کند.

در همین حال، رفتار ترجیحی که خوک ‌ها به خود نسبت می‌ دهند، آشکارتر می‌ شد.

خوک‌ ها از بازی با دیگر حیوانات جوان منع می ‌شوند و مقرر شده است که هر حیوانی در مسیری که ممکن است خوک ها را ملاقات ‌کند نباید برود.

اگرچه حیوانات خسته و گرسنه هستند، اسکویلر به طور مداوم اعلام می کند که مزرعه مولدتر و موفق تر از همیشه است.

از آنجایی که حیوانات دیگر به وضوح به یاد نمی آورند که زندگی در زمان آقای جونز چگونه بود، دیگر هیچ راهی برای مخالفت با ادعای خوک ها مبنی بر اینکه اوضاع اکنون بهتر شده است ندارند.

یک روز، باکسر هنگام کار روی آسیاب بادی سقوط می کند. خوک‌ها به حیوانات می‌گویند که باکسر را به بیمارستان حیوانات می ‌فرستند.

اما بنجامین، یک الاغ، می‌ بیند که وانتی که باکسر را می‌ برد، برچسب «سلاخ کننده اسب و دیگ بخار چسب» دارد.

حیوانات وحشت زده به دنبال ون می دوند اما نمی توانند باکسر را آزاد کنند.

سه روز بعد، خوک ها اعلام کردند که باکسر در بیمارستان درگذشت.

آنها “شایعات” در مورد ون را با توضیح اینکه دامپزشک به تازگی آن را خریداری کرده و هنوز بیرون را رنگ نکرده است، خاموش کردند.

بخش های پایانی کتاب قلعه حیوانات

بخش های پایانی کتاب قلعه حیوانات

با گذشت سال ها، بسیاری از حیوانات مزرعه پیر می شوند و می میرند. فقط عده کمی باقی مانده اند که روزهای قبل از شورش را به یاد می آورند.

اگرچه زندگی این حیوانات سخت است، اما آن ها همچنان به اینکه یک مزرعه تحت مدیریت حیوانات هستند افتخار می کنند.

اما یک روز حیوانات وقتی می بینند که خوک ها راه رفتن روی دو پا را یاد گرفته اند شوکه می شوند.

هنگامی که آن ها به انبار باز می گردند، چند حیوان مسن تر متوجه می شوند که دیواری که قبلاً دستورات در آن وجود داشت، اکنون فقط نوشته است: “همه حیوانات برابرند اما برخی از حیوانات برابرتر از دیگران هستند.”

با گذشت هفته ها، خوک ها به راه رفتن روی دو پا ادامه می دهند و حتی لباس های انسانی را که در خانه مزرعه پیدا می کنند، می پوشند.

یک هفته بعد، ناپلئون چندین انسان از جمله آقای پیلکینگتون را برای بازدید از مزرعه دعوت می کند. مردان در مزرعه گشت می زنند و ناپلئون را به خاطر این که حیوانات را برای غذای اندک بسیار سخت کار می کند، تحسین می کنند.

در اواخر همان شب، حیوانات از پنجره یک خانه مزرعه نگاه می کنند که خوک ها با مردان ورق بازی می کنند.

ناپلئون بلند می شود و اعلام می کند که مزرعه حیوانات به نام “صحیح و اصلی” خود یعنی مزرعه مانور باز خواهد گشت.

هنگامی که حیوانات از پنجره نگاه می کنند، ناگهان متوجه می شوند که دیگر نمی توانند تفاوت بین مردها و خوک ها را تشخیص دهند.

پیام اصلی کتاب قلعه حیوانات

پیام اصلی اورول در مزرعه حیوانات این است که قدرت فاسد می کند، حتی زمانی که ایده آلیسم در بازی باشد.

وقایع داستان تمثیلی از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ میلادی (بهمن ۱۲۹۵ شمسی) روسیه نشئات گرفته است که در آن بلشویک ها، تزار را سرنگون کردند تا یک رژیم کمونیستی ایجاد کنند.

در حالی که آرمان های این نظم جدید به منظور ایجاد برابری برای توده های تحت ستم بود، در عوض اتحاد جماهیر شوروی به یک دولت تمامیت خواه تبدیل شد که در آن تبلیغات امری عادی بود، به اصطلاح دشمنان دولت به طرز وحشیانه ای مجازات می شدند و تنها تعداد کمی از ممتازان اجازه راحتی و قدرت داشتند.

دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “معرفی و خلاصه کتاب قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات) اثر جورج اورول”

  1. کاربر 25777 گفت:

    خیلی جالب بود همیشه علاقمند بودم این کتاب مشهورو بخوونم ولی فرصت نمیشد از اینکه خاصه کتاب رو گذاشتید ممنونم و جالبتر از همه اینکه خودمونم داریم همین مزرعه حیوانات رو تجربه میکنیم ولی جرات انتقاد نداریم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2015 © تمامی حقوق این سایت متعلق به جادوی باور است.
Whatsapp
phone