تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۱
پژمان نوزاد (pejman nozad) یکی از ثروتمندترین افراد موفق ایران و بازیکن سابق استقلال است. او پس از اتمام سربازی برای ساختن و پیمودن ادامه مسیر زندگیاش به آمریکا مهاجرت کرد.
نوزاد در زمینهی ورزش، روزنامه نگاری ورزشی و اجرای رادیو ورزشی بسیار موفق بود.
در کنار اینها او تجربه پوشیدن لباس تیمهای وحدت، جوانان استقلال و تیم ملی نوجوانان را هم دارد. از دیگر افتخارات پژمان نوزاد این است که عضو انجمن ورزشی نویسان جهانی و مشاور فدراسیون فوتبال آمریکا بوده و در سه جام جهانی به عنوان خبرنگار رسمی فیفا حضور پیدا کرد.
در این بخش از زندگینامه افراد موفق، قصد داریم زندگینامه کامل پژمان نوزاد را مورد بررسی قرار دهیم، پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.
محتویات
پژمان نوزاد در سال ۱۳۴۸ در منطقه تهرانپارس شهر تهران چشم به جهان گشود.
بعد از اتمام تحصیلات به روزنامهنگاری ورزشی مشغول شد؛ نوزاد در این کار آنقدر توانا و عالی بود که توانست بعد از مدتی در برنامه رادیویی راه شب، اجرای بخش ورزشی را عهدهدار شود.
زمانیکه خانواده نوزاد قصد مهاجرت به آلمان برای ادامه زندگی داشتند؛ پژمان به دلیل نداشتن کارت پایان خدمت نتوانست خانوادهاش را همراهی کند و بهناچار در ایران ماند.
پژمان نوزاد در مقطعی در تیم جوانان استقلال بازی می کرد که هدایت این تیم بر عهده محمد صلاحی بود و ستاره هایی همچون نامجو مطلق و گروسی نیز در این تیم مشغول به بازی کردن بودند. پژمان نوزاد در ادامه روی به حضور در عرصه رسانه آورده و در نشریه ابراز ورزشی فعالیت می کرد.
پژمان نوزاد در فوتبال مهارت فوقالعادهای داشت و در دوران سربازی موفق شد در تیم ژاندارمری بازی کند. به این ترتیب او از انجام کارهایی که دیگر سربازان انجام میدادند مانند نگهبانی شبانه روزی بر روی برجک معاف شد.
پژمان نوزاد توانست در مطبوعات ورزشی و رادیو شهرت خوبی را به دست آورد؛ اما از طرفی اشتیاق فراوانی برای حضور در کنار خانوادهاش داشت.
نوزاد در نهایت تصمیم گرفت که به آلمان مهاجرت کند و در خارج از کشور به رشد و پیشرفت استعدادهای خویش بپردازد.
درنهایت او توانست با دریافت ویزای خبرنگاری به سانفرانسیسکو سفر کند.
پژمان نوزاد به گفته خود، در ابتدای ورودش به آمریکا نه جایی برای رفتن داشت و نه حتی زبان انگلیسی بلد بود.
او میگوید: «با تمام این مشکلات میدانستم آمریکا سرزمین فرصتهاست و آماده استفاده از آنها بودم.»
او با وجود سابقه کاری و مهارت بالایی که داشت نتوانست در شغلی متناسب با موقعیت خود فعالیت کنید و درنهایت مجبور به کار در یک کارواش ایرانی شد.
انگیزه و روحیه بالای پژمان باعث شد تا در همان حین و هم زمان با کار، در کالج محلی، زبان انگلیسی را فرا بگیرد.
پژمان نوزاد به دلیل شرایط سخت کاری در کارواش، مشغول کار در یک مغازه لبنیاتی و فروش قهوه شد؛ اما همچنان جایی برای ماندن نداشت و به ناچار در اتاق زیرشیروانی بین لوازم و جعبهها استراحت میکرد.
برای فراگیری زبان نیز مجبور بود تا در همان اتاق به مطالعه بپردازد.
یکی از شبهایی که نوزاد در اتاق زیرشیروانی خود مشغول استراحت بود، آگهی استخدام یک فروشگاه فرش را دید.
پژمان نوزاد با اینکه توانایی لازم برای مکالمه را نداشت اما همان لحظه با این فروشگاه تماس گرفت.
بخت با او یار بود و در حین صحبت متوجه شد که مالک آن فروشگاه فرش، شخصی ایرانی به نام امیر عمیدی است.
پژمان نوزاد هیچ تجربه و مهارتی در مورد فرش نداشت و عمیدی تصمیم گرفت که درخواست او را رد کند. پژمان با صحبتها و تلاشهای فراوان توانست یک وقت ملاقات از امیر عمیدی بگیرد. بهاین ترتیب پس از ملاقات با عمیدی، نوزاد در گالری فرش مدالیون راگ شروع به کار کرد.
فرشهای گالری راگ با قیمتهای بسیار بالایی به فروش میرسیدند و درعین حال مشتریان هیچگونه اطلاعاتی در مورد نوع بافت فرش و نخهای بهکاررفته در آن نداشتند.
پژمان نوزاد معتقد بود که برای رشد و پیشرفت در فروشندگی باید با مشتریان ارتباط صحیحی برقرار کرد.
بنابراین همواره در تلاش بود تا به آنها اطلاعات درستی ارائه دهد. پژمان سعی داشت تا رابطه خود را با مشتریان ارتقا دهد؛ حتی برای شناخت و ارتباط بهتر در مراسمهای مختلف آنها شرکت میکرد.
سرانجام تمام این فعالیتها باعث شد او به فروش ۸ میلیون دلاری فرش در سال دست یابد.
پژمان نوزاد همواره به دنبال پیشرفت و ورود به زمینههای جدید بود؛ از این رو اخبار مربوط به فناوری و رشد شرکتها را هم دنبال میکرد.
او میگوید: هرچه جلوتر میرفت اطلاعاتم از دنیا، فناوری شرکتها و رشد فوقالعاده آنها بیشتر و بیشتر میشد. عاقبت یک روز به رئیس خود پیشنهاد تأسیس یک صندوق سرمایهگذاری را دادم.
صندوق سرمایهگذاری جسورانه یا صندوق سرمایهگذاری کارآفرینی، درواقع صندوقی است که سرمایه لازم برای شروع و رشد کسبوکارهایی که آینده روشنی دارند را تضمین میکند.
امیر عمیدی مالک فروشگاه فرش شرایط اقتصادی فوقالعادهای در ایران داشت؛ اما بعد از مهاجرت به آمریکا همه چیز را از صفر شروع کرد. پژمان نوزاد هم هرچه سرمایه داشت صرف تأمین صندوق کرد.
نوزاد باید ۲۰۰ هزار دلار برای صندوق پرداخت میکرد؛ اما او چنین سرمایهای نداشت و مجبور شد بخشی از این هزینه را به صورت قسطی از حقوق ماهیانه خود بپردازد.
دو مورد از مهمترین مشکلات نوزاد و عمیدی اثبات عزمشان برای سرمایهگذاری و شناسایی بهتر فرصتها نسبت به دیگر شرکتها بود.
در ابتدای کار بسیاری از سرمایهگذاریهای آنها شکست خورد.
زمان که میگذشت شرکتهای بهتری برای مذاکره با آنها اقدام میکردند. آنها اولین کسانی بودند که در «دراپ باکس»، «لندینگ کلاب» و «ساندهاند» سرمایهگذاری کردند.
امروز ارزش این مجموعه ۲۰ میلیارد دلار است.
سال ۲۰۱۳ پژمان نوزاد صندوق سرمایهگذاری مستقل Pear Ventures را با همکاری مار هرشنسون، کارآفرین اسپانیایی تأسیس کرد.پ
او موفق شد تا سرمایه بیش از ۱۰۰ استارتاپ را تأمین کند که بسیاری از آنها به شرکتهای موفق چند میلیون دلاری تبدیل شدهاند. پس از موفقیت در صندوق pear، پژمان نوزاد اقدام به تأسیس مرکز رشد «گاراژ» نمود.
گاراژ به دانشجویان و کارآفرینان نوپایی که خلاقیت بالا و ایدههای خوبی دارند کمک میکند تا به اهدافشان برسند.
پژمان نوزاد در ایران عاشقی دختری بود که از کودکی با هم بزرگ شده بودند و مهاجرت باعث جدایی آنان شد.
او بارها در مصاحبههای گوناگون اعلام کرده است اندک پولی که در غربت داشته را خرج تلفن به ایران میکرده است! سرانجام پس از فراز و نشیبهای فراوان او توانست با دختری که در تهران عاشقش بود ازدواج کند.
حاصل این عشق و ازدواج دو فرزند شد؛ یک دختر و یک پسر.
پژمان نوزاد در ایران زندگی سختی نداشت؛ اما پس از مهاجرت با چالشهای فراوانی روبرو شد.
او در آمریکا از هیچ پشتوانهای برخوردار نبود. با این وجود با تمام شجاعت به آمریکا رفت و به معنای واقعی از صفر شروع کرد.
پژمان نوزاد میدانست اگر به آمریکا برود یک بیخانمان است اما ریسک این کار را پذیرفت و برای پیشرفت خود اقدام به سفر کرد.
در زندگی هر شخصی ممکن است شرایطی پیش بیاید که مجبور به انتخاب بین ریسک کردن و یا ادامه همان زندگی عادی شود. اغلب افراد ترجیح میدهند به زندگی خودشان ادامه دهند و کمتر با چالشها روبرو شود.
پژمان نوزاد در زندگی خودش چالشهایی را پشت سر گذاشت که تحمل آنها در توان همه نیست!
او همواره به دنبال یک زندگی بهتر برای خودش و حتی برای دیگران بود. پژمان در ابتدای فعالیتش در فروشگاه فرش، به فکر مشتریان بود.
پس از آن در صندوقهای سرمایهگذاری هم به فکر کارآفرینان بود. او در کنار پیشرفت خودش، کمک کردن به دیگران را هرگز فراموش نکرد.
پژمان نوزاد در زمان زندگی در ایران و پس از مهاجرت همواره به دنبال یادگیری علوم جدید بود.
او در ابتدا به آموزش زبان پرداخت و سپس یادگیری و تجربه برای فروش بهتر را آموخت. در نهایت نیز به فراگیری نحوه رشد شرکتها مشغول شد.
پر رنگترین نقاط زندگی پژمان نوزاد و ویژگیهای برجسته او ریسک کردن، یادگیری مستمر و اهمیت دادن به دیگران است. تمامی اینها باعث شده که امروز نام او در لیست ۱۰۰ سرمایهگذار برتر جهان قرار بگیرد.
کاش روزی برسد ک ایران آباد شود، کنام دلیران ویران شود، روزی ک دیگه هیچ کسی برای پیشرفت راهی دیار غربت نشود، روزی ک مردم به بتونند بجای فکر کردن ب نون شبشون با خیال راحت ب ایده ها و بلند پروازی هاشون فکر کنند، و اون جاست ک شاید جانی دوباره ی ایران برگردد….
فرشته فرازمندفرشته فرازمندموفق باشد
منظر فرهودیمنظر فرهودیمایه افتخار است
حیف این جوانان که مجبوربه ترک وطن هستند