تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۲
والتر کرایسلر یک صنعتگر، کارآفرین و مکانیک خود ساخته و یک انسان نمونه و دارای پشتکار زیاد در زمینه خودرو می باشد.
زندگی وی پس از ملاقات با چارلز دبلیو نش، رئیس جنرال موتورز دچار تحولات عظیمی شد.
چراکه تا قبل از آن ملاقات، او در شرکت آمریکایی لوکوموتیوکار می‌کرد و درآمد سالانه اش نهایتا به ۱۲٬۰۰۰ دلار می رسید.
نش او را متقاعد کرد که به عنوان مدیر کارخانه بیوک در فلینت، میشیگان، فقط با نصف مبلغ درآمد سالیانه خود به جنرال موتورز بپیوندد.
والتر کرایسلر نیز از این موقعیت به نحو احسنت استفاده کرد و انقلابی در سیستم تولید بیوک به وجود آورد.
کرایسلر در سال ۱۹۳۵ به نیمه بازنشستگی رفت و تا زمان مرگش در ۱۸ اوت ۱۹۴۰ در گریت نک نیویورک به عنوان رئیس هیئت مدیره باقی ماند.
خانه دوران کودکی او هنوز در شهر الیس وجود دارد.
در این بخش از زندگینامه افراد موفق قصد داریم زندگینامه والتر کرایسلر را مورد بررسی قرار دهیم پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.
محتویات
والتر کرایسلر (Walter Chrysler) در تاریخ ۲ آوریل ۱۸۷۵ میلادی (۱۳ فروردین ۱۲۵۴ شمسی) در شهر وامگو کانزاس آمریکا چشم به جهان گشود.
وی در زمان کودک اش وقتی در حال خواندن روزنامه همسایه شان بود با آگهی پخش کارت های عروسی و سایر اعیاد در شهر آلیس روبرو شد.
پس از مطالعه این آگهی او به فکر پخش کردن کارت های اعیاد و عروسی افتاد.
اولین مشتری کرایسلر مادرش بود و جز دوستان نزدیک وی کسی مشتری اش نشد.
با این وجود ناامید نشد و به سمت شغل جدیدی رفت.
والتر کرایسلر به این فکر بود که جعبه هایی برای قاشق و چنگال طراحی و تولید کند و آن ها را به فروش برساند.
او پس از عملی کردن این ایده مجددا با شکست روبرو شد و تصمیم گرفت که با مادرش به سر کار برود.
این کار نیز او را قانع نکرد و وی تصمیم گرفت درس بخواند و مانند برادرش مکانیک شود.
خانواده والتر به شهر الیس، مکانی که کریسلر بزرگ شده بود، نقل مکان کردند.
مادر والتر کرایسلر شیر فروش و پدرش مهندس راه‌آهن یونیون پسیفیک بود.
اولین کاری که والتر کرایسلر انجام داد کار در خواربار فروشی بود.
او به عنوان یک سرایدار در فروشگاه‌های یونیون پاسیفیک برای یک دلار در روز کار می‌کرد.
والتر کرایسلر تصمیم خود برای مکانیک شدن را با پدر خود در میان گذاشتن که با مخالفت پدر روبرو شد.
اما وی تصمیم خود را گرفته بود و بر خواسته خود پا فشاری نمود.
پافشاری اش باعث شد تا بتواند پدرش را راضی کند تا به عنوان شاگرد مغازه مکانیکی شروع به کار نماید.
او با استاد کاران خود در مورد شور و اشتیاق خود در مورد مکانیکی صحبت کرد.
استاد کار که علاقه بسیار والتر کرایسلر در مورد مکانیکی را دید تصمیم گرفت کار را به او یاد دهد.
پس از گذشت مدتی توانست به یک کارگاه دیگر برود و اصول مهندسی را در آن جا فرا گیرد.
بعد از گذشت مدتی والتر کرایسلر توانست وسیله پرکاربرد در دنیای خودرو سازی به نام پرگار را اختراع کند و توجه ها را به خود جلب نماید.
پس از گذشت مدتی اجازه کار با دستگاه تراش را کسب کرد و توانست میله های پیستون ها را تراش بدهد.
در زندگینامه والتر کرایسلر آمده است که با دختری از خانواده ثروتمند به نام دلا آشنا شد و بخاطر پیشنهاد کاری با دختر مورد علاقه اش خداحافظی کرد و در سن بیست و سه سالگی رهسپار ولینگتن شد.
پس از گذشت مدتی با دریافت نامه ای از طرف پدرش و پیشنهاد کار در راه آهن شهر آلیس روبرو شد.
بعد از برگشت به شهر آلیس و شروع فعالیت اش توانست در ۶ ژوئن ۱۹۰۱ میلادی (۱۶ خرداد ۱۲۸۰ شمسی) با دختر مورد علاقه اش دلا ویولا فورکر ازدواج کند.
مجددا پس از یکسال با دریافت نامه کاری از راه آهن شیکاگو راهی آنجا شد.
پس از ورود به شیکاگو در آنجا به طور اتفاقی وارد یک نمایشگاه اتومبیل شد و یکی از آن اتومبیل ها را خریداری نمود.
با علاقه ای که نسبت به ماشین ها داشت شروع به ساختن ماشین کرد.
در اوایل کار خود به علت کم بود جا و همچنین بودجه، قطعات اتومبیل اش را در کارخانه های مختلفی می ساخت.
اما پس از معرفی محصولات اش و شناخت مردم نسبت به اتومبیل های وی، توانست برای گسترش کار خود وام بگیرد و تمام قطعات خودروی خود را در کارخانه خود تولید کند.
با مطالعه زندگینامه والتر کرایسلر خواهیم دانست که والتراز وقتی پنج ساله بود هر روز صبح به بهانه بردن غذای پدر تا ایستگاه راه آهن می رفت و گاهی به هنگام راندن لکوموتیو در کنار او می نشست.
ترن هر روز از ایستگاه آلیس به بروک ویل می رفت و بر می گشت.
کارگری که در کنار پدرش نشسته بود، با اشاره سر او پیوسته ذغال سنگ را در محل مخصوص آن می ریخت و با خاک اندازی که در دست داشت استادانه آتش را بر هم می زد.
گاهی از گرمی آتشگاه صورت ظریف و کودکانه والتر افروخته می شد.
وی در آن حال به بازوی نیرومند پدر که سوت ترن را به صدا در می آورد، نگاه می کرد.
وقتی به خانه برمی گشت همه آنچه را که دیده بود برای خواهر و برادرانش تعریف می نمود.
وی خیلی علاقه و اصرار داشت که روزی حتما مثل پدرش راننده لکوموتیو شود.
این علاقه والتر کرایسلر پیش زمینه ورود او به دنیای خودرو سازی بود.
والتر کرایسلر به واسطه آشنایی با مدیر جنرال موتورز توانست به صنعت خودرو سازی وارد شود.
در همان زمان ها نیز وی با مدیر عامل شرکت خودرو سازی بیوک آشنا شد.
پس از این آشنایی او راه هایی برای کاهش هزینه های ساخت خودرو های بیوک ارائه داد.
این راهکار ها بسیار کاربردی و دقیق بودند که در نتیجه ارائه آنها، والتر کرایسلر همکاری پیوسته ای با شرکت خودرسازی بیوک داشت.
پس از گذشت چند سال همکاری وی با خودروسازی بیوک، شرکت ها با هم ادغام شدند و والتر کرایسلر در رده مدیران مشغول به کار شد.
والتر کرایسلر در سال ۱۹۲۵ میلادی (۱۳۰۴ شمسی) سهام شرکت خودرو سازی مکسول را خریداری نمود و ساختار شرکت را تغییر داد و نام تجاری کرایسلر را بر روی آن گذاشت.
شرکت کرایسلر در ابتدای کار خود ۳ نوع خورو تولید می کرد که یکی از این مدل ها به بازار اروپا راه یافت.
با پیشرفت شرکت کرایسلر، وی توانست سهام شرکت جیپ را خریداری کند و تولیدات خود را در سراسر جهان عرضه نماید.
در سال ۱۹۹۸ میلادی (۱۳۷۷ شمسی) شرکت کرایسلر در نتیجه تغییرات مدیرتی و واگذاری سهام شرکت به شرکت بنز و همچنین تغییر نام این شرکت به شرکت کرایسلر LLC دچار تحولات عظیمی شد.
این تحولات در ابتدا مثبت بود اما با مرور زمان شرکت زیانده شد تا سال ۲۰۰۷ میلادی (۱۳۸۶ شمسی) که این شرکت ورشکست شد.
شرکت کرایسلر در سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷ میلادی (۱۳۷۷ تا ۱۳۸۶ شمسی) در مالکیت شرکت دایملر آلمان بود.
پس از این اتفاق شرکت خودرو سازی فیات شرکت کرایسلر را خریداری نمود و تا حدودی آن را احیا کرد.
همچنان شرکت فیات به عنوان مدیریت اجرایی و اداره شرکت کرایسلر فعالیت می کند.
شرکت کرایسلر اکنون بیش از ۶۵ هزار کارمند در سراسر جهان داشته و دفتر مرکزی آن در دیترویت، میشیگان ایالات متحده آمریکا واقع شده است.
در زندگینامه والتر کرایسلر خواهیم خواند که کرایسلر در سال ۱۹۳۰ میلادی (۱۳۰۹ شمسی) موفق شد خودروهای خود را وارد بازار اروپا کند.
با وارد شدن کلاس های قیمت متوسط خودور های کرایسلر به بازار اروپا، فناوری تولید خودرو های این شرکت رشد پیدا کرد.
وی همچنین با خرید برند خودروسازی جیپ بر محبوبیت خود افزود.
جیپ‌های تولید شرکت کرایسلر آمریکا به دلیل قدرت بالای خود در تمامی نقاط جهان وجود دارند.
نسل های آینده کرایسلر امکان دارد تفاوت های آشکاری با مدل های قدیمی و فعلی آن داشته باشد.
این شرکت آمریکایی اصول کار خود را ایرودینامیک به یکی از اصول طراحی خودرو تغییر داده است.
مهم ترین تحولی که در گروه خودروسازی کرایسلر اتفاق افتاد ادغام این شرکت، با شرکت دایملر آگ بود.
در ابتدا گفته شده بود که سهام هر دو شرکت مساوی هستند سپس مشخص شد که سهام کرایسلر بسیار کمتر می باشد.
خودروهایی که در مدت این شراکت وارد بازار شدند نیز به بازار عرضه شدند رکورد فروش این شرکت را شکستند.
در این سال ها والتر کرایسلر سفارش ساخت یک ساختمان بزرگ و بلند مرتبه را به ویلیام وان آلن داد و در پی این مذاکرات این ساختمان با ۷۷ طبقه در سال ۱۹۳۰ میلادی (۱۳۰۹ شمسی) تکمیل شد.
که جز بلندترین ساختمان های دنیا شناخته می شود.
والتر کرایسلر بنیان گذار شرکت خودروسازی کرایسلر، در جوانی خود تجاربی در زمینه راه‌آهن آموخت و چندین سال در ایالت‌های غربی، برای راه‌آهن‌های مختلف به عنوان مکانیک واگن کار کرد و مهارت ویژه‌ای در تنظیمات دریچه سوخت داشت.
وی از زندگی پر رفت و آمد در تجارت راه‌آهن لذت می برد.
خانواده او مرتب مسئولیت‌های در این زمینه بر عهده وی می گذاشتند.
او خود را به عنوان استادکاری ماهری در کارخانه، معرفی کرد و به عنوان مدیر کاری شرکت لوکوموتیو آمریکا در پیتسبورگ، پنسیلوانیا، به اوج رسید.
میزان درآمد این شرکت آمریکایی در سال ۲۰۱۲ معادل ۶۵٫۷۸ میلیارد دلار بود و سود خالصی برابر ۱٫۶۶ میلیارد دلار داشت.
از لحاظ تولید خودرو در رتبه دوازدهمین خودروساز بزرگ جهان محسوب میشود.
والتر کرایسلر در سال ۱۹۳۸ میلادی (۱۳۱۷ شمسی) کرایسلر دچار سکته مغزی شد.
در همان سال ها نیز همسرش بر اثر سکته مغزی فوت کرد.
دو سال بعد کرایسلر دچار دومین سکته مغزی شد و در سن ۶۵ سالگی درگذشت.
قبر او در کنار همسرش در مقبره خانوادگی در گورستان اسلیپی هالو نیویورک به خاک سپرده شد.
با مطالعه زندگینامه والتر کرایسلر دریافتیم که بدون تلاش و پشتکار، به موفقیت نخواهیم رسید.
تمرکز روی اهداف زندگی و خواسته های قلبی، ما را در رسیدن به موفقیت کمک خواهد کرد و باعث می شود که از مسیر حرکت خارج نشویم.
برای رسیدن به موفقیت های بزرگ، باید قانون را مد نظر داشته باشیم نکشیم.
اگر در خصوص این مقاله پیشنهاد یا اطلاعات بیشتری دارید خوشحال میشویم این نقطه نظرات را در انتهای همین صفحه از طریق بخش دیدگاه ها ارسال نمایید.
مقاله جالبی بود مخصوصا زمانی که اقای والتر حرفه خود را عوض میکند و وارد صنعت خودرو میشود خیلی دلم میخواهد بدانم ایا در درون خودشان ندای های منفی به گوشش میرسید از قبیل این که من در یک زمینه دیگر فعال بود حالا چگونه وارد خودرو سازی بشوم و… واگر از این ندای منفی درونی داشته چگون موفق شده است بر این ندا ها فائق آید