تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۱
هوشنگ مرادی کرمانی یک نویسندهٔ معاصر ایرانی است. آثار او به زبانهای آلمانی، اسپرانتو انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، عربی، ارمنی و هندی ترجمه شده است. او موفق به دریافت جایزه بزرگ اندرسن در سال های ۱۹۸۶ و ۲۰۱۴ میلادی شده است. از برترین آثار او میتوانیم به کتاب قصه های مجید اشاره کنیم.
در این بخش از زندگینامه افراد موفق قصد داریم زندگینامه هوشنگ مرادی کرمانی را مورد بررسی قرار دهیم. پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.
محتویات
هوشنگ مرادی کرمانی اصالتاً اهل روستای سیرچ است. روستای سیرچ جزو بخش شهداد استان کرمان می باشد.
هوشنگ مرادی کرمانی در ۱۶ شهریور سال ۱۳۲۳ هجری شمسی متولد شده است. او همراه با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کرد چرا که مادرش از دنیا رفته بود و پدرش دچار یک بیماری روانی _ عصبی بود و نمی توانست از فرزند خود نگهداری کند.
هوشنگ مرادی کرمانی تا پنجم ابتدایی در روستای سیرچ ادامه تحصیل داد. او با کمک عموی جوانش که معلم روستا بود توانست در زمینه مورد علاقه خود یعنی خواندن و روخوانی استعداد خود را بروز دهد.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی به کرمان رفت و تا ۱۵ سالگی نیز در کرمان ماند. این مهاجرت در سن کم باعث علاقه او به سینما شد. دوره دبیرستانش را نیز در دبیرستانی در کرمان به پایان رسانید و وارد دانشگاه شد.
او به تهران برای رسیدن به علاقه اش که سینما بود مهاجرت کرد و در دوره دانشکده هنرهای دراماتیک شرکت کرد اما او تنها در همین رشته فعالیت نداشت چرا که حین شرکت در دوره، به سراغ زبان انگلیسی رفت و مدرک لیسانس زبان انگلیسی خود را گرفت.
از سال ۱۳۳۹ همکاری با رادیو محلی کرمان را آغاز کرد. این اولین شغل هنری هوشنگ مرادی کرمانی بود. او در سال ۱۳۴۷ شروع به چاپ داستان در مطبوعات کرد و با این کار وارد عرصه مطبوعات شد.
داستان اول او به نام کوچه ما خوشبخت ها در مجله خوشه با سردبیری ادبی شاملو چاپ و منتشر شد. این داستان دارای محتوای طنز بود.
در سال ۱۳۴۹ اولین کتاب داستان او با محتوای داستان های متفاوت و با نام معصومه چاپ شد. کتاب بعدی در سال ۱۳۵۰ با نام من غزال ترسیده ای هستم چاپ و منتشر شد.
اولین جایزه مهمی که هوشنگ مرادی کرمانی دریافت کرد بخاطر نویسندگی کتاب بچه های قالی باف خانه بود. او توانست با نویسندگی این کتاب جایزه نقدی شورای کتاب کودک در سال ۱۳۵۹ هجری شمسی و جایزه جهانی اندرسن در سال ۱۹۸۶ میلادی را دریافت کند و در سال ۲۰۰۰ به عنوان کتاب منتخب دانشگاه سانفرانسیسکو انتخاب شد.
محتوای این داستان حول محور کودکانی می چرخید که به خاطر شرایط نابسامان مالی مجبور بودند به قالب باف خانه ها بروند و در بدترین شرایط کار کنند.
هوشنگ مرادی کرمانی در باره این داستان این چنین گفته است: برای نوشتن این داستان ماه ها به کرمان رفتم و در کنار بافندگان قالی نشستم تا احساس آنها را به خوبی درک کنم.
به گفته هوشنگ مرادی کرمانی در کودکی وقتی در انجام تکالیف مدرسه تنبلی می کرد، مادربزرگش او را تهدید به کار کردن در قالی باف خانه ها میکرده است و به او گفته بود در این صورت دیگر نمیتوانی درس بخوانی.
در واقع قالی باف خانه ابزار تهدید مادربزرگ استاد کرمانی نبوده بلکه تمام اهل محل از این ابزار برای تنبیه فرزندان و هم سن و سالان او استفاده می کردند.
کتاب بچه های قالی باف خانه شامل دو داستان است که درباره بچه های روستاهای فقیرنشین کرمان می باشد. این کتاب به زبان روسی ترجمه شده است.
اما معروف ترین اثر استاد هوشنگ مرادی کرمانی با نام قصه های مجید در سال ۱۳۵۳ خلق می شود.
این اثر در نوع خود بی نظیر بود و در همان ابتدا با استقبال کم نظیری مواجه شد. کتاب قصه های مجید شامل داستان های زندگی پسری نوجوان بود که همراه با بی بی پیرش زندگی می کرد.
قصه های مجید شامل داستان هایی با پندها و ماجراهای متفاوت روزانه بین بی بی و مجید بود.
مجید پسر بچه ای شیطون و بازیگوش و حرف گوش نکن بود اما بی بی که مادربزرگ او بود زنی صبور و مهربان و دلسوز بود که با زبان شیرین اصفهانی صحبت می کرد و سعی در تربیت درست و اخلاقی مجید داشت.
هر کدام از قصه های مجید شامل پندی حکمت آموز برای نوجوانان و جوانان بود.
قصه های مجید جایزه مخصوص کتاب برگزیده سال ۱۳۶۴ را از آن خود کند. از ویژگی داستان هایی که کرمانی می نویسد می توان به زنده بودن اثر اشاره کرد یعنی مخاطب هنگام خواندن کتاب با تمام وجود شرایط افراد داخل کتاب را درک می کند و می تواند در ذهن خود تصویر سازی ذهنی انجام دهد.
او برای رسیدن به این درجه نویسندگی که خواننده را با خود همراه کند، تلاش بسیار کرده است. کتاب های او به قدری با ارزش هستند که به زبانهای آلمانی، اسپرانتو انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، عربی، ارمنی و هندی ترجمه شده است.
اولین اثر ترجمه شده کرمانی داستان سماور مجموعه قصه های مجید بود که به یونیسف فرستاده شد.
هوشنگ مرادی کرمانی جزو معدود نویسنده هایی است که آثار سینمایی (با تلویزیونی) اقتباس شده از داستان هایش بیشتر بخاطر جنبه هایی متفاوت آثاری قابل تأمل و شاخص از کار درآمده اند.
مجموعه فیلم های تلویزیونی قصه های مجید که اولین این آثار است، به یکی از پرتماشاگرترین مجموعه های بعد از انقلاب تبدیل شد.
مرادی کرمانی درباره اثرپذیری اش از نویسندگان مطرح و علایقش به آثار سینمایی گفته است:
عامیانه نویسی را از «صادق چوبک»، شاعرانه نویسی را از «ابراهیم گلستان»، ایجاز را از «ارنست همینگوی» و «گلستان» سعدی، احساس را از «صادق هدایت» و طنز را از «چخوف» و «دهخدا» آموخته است؛ در سینما از همه بیشتر به سینمای نئورئالیستی ایتالیا و ازجمله «دزد دوچرخه» (ویتوریو دسیکا) عشق می ورزد، از سینمای کلاسیک آمریکا «ماجرای نیمروز» (فرد زینه مان) را دوست دارد و در مورد سینمای ایران فیلم «مسافر» (امیر نادری) و «کودک و سرباز» (رضا میرکریمی) را دوست دارد؛ زیرا در این فیلم ها میتوان آدمها و فضای اصیل ایرانی را پیدا کرد.
وی درباره داستان نویسی و ادبیات کودک میگوید: من وارد ادبیات کودک نشده ام، بلکه ادبیات کودک در من شکل گرفته است.
قبل از نوشتن برای کودکان، برای رادیو متن مینوشتم. یکی از نوشته هایم که خوب هم جواب داد و قرار بود ۱۳ روز طول بکشد، قصه های مجید بود که ۴ سال طول کشید.
فکر میکنم که بازتابی از کودکی در من مانده است؛ من در کودکی مانده ام و هر چه بگذرد، کودکی از ذهنم نمیرود.
هر کسی که کودکی اش را از دست بدهد، جانش را از دست می دهد و می میرد.
هرگز سعی نمی کنم برای کودکان بنویسم، موقع نوشتن هم پایه واژگانی خوانندگان را در نظر نمیگیرم؛ هرچه دل تنگم میخواهد روی کاغذ می گذارم و می بینم بچه ها دورم جمع شده اند.
من در نوشتن نه به پیام و نه به روانشناسی توجه نمیکنم. نوشتن برای من یک حادثه درونی است که یک مطلب که به ذهنم آمده و تمام مواقع در ذهنم وجود دارد، در من درونی می شود و روی کاغذ میآید.
هوشنگ مرادی کرمانی فردی است که از دل فقط و روستا به تهران امده است. او قصه گو به دنیا امده است و می تواند هر انسانی با هر سنی را پایه قصه های خود بکشاند بدون آن که فرد خسته شود و احساس کند که این مطالب برای او بچگانه هستند. او سعی می کند در دل قصه هایش درد های جامعه را نشان دهد.
از ویژگی های خاص قلم هوشنگ مرادی کرمانی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
دیدگاهها