اشتراک ویژه ورود / ثبت نام

زندگینامه فروغ فرخزاد، لیست آثار و زندگی شخصی + عکس

زندگینامه فروغ فرخزاد، لیست آثار و زندگی شخصی + عکس

تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۱

فروغ فرخزاد، شاعر ایرانی که تبعیضات جنسیتی و حصارهای خرافات جامعه را شکست! نویسنده ای که نمی ترسید نگرش های کهنه و قدیمی اواسط قرن در مورد جنسیت را به چالش بکشد.

او می گفت: «همه ما قبل از آن که مرد یا زن باشیم انسانیم.»

فروغ فرخزاد از نویسندگان برجسته ایران در اواسط قرن بیستم بود که به خاطر شعرهایش مورد تحقیر و یا احترام قرار می گرفت.

در این بخش از زندگینامه افراد موفق قصد داریم بیوگرافی فروغ فرخزاد را به طور کامل مورد بررسی قرار دهیم، پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.

تولد و کودکی فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد در کنار اسب اش

فروغ فرخزاد در ۲۸ دسامبر ۱۹۳۴ میلادی  (۷ دی ۱۳۱۳ شمسی)  در تهران متولد شد.

پدر خانواده سرهنگ محمد باقر فرخزاد (خانواده فرخزاد اهل تفرش) بود و مادرش توران وزیری تبار از خاندان های بزرگ تهران بود.

پدرش به دلیل روحیه نظامی که داشت از همان آغاز، فرزندان خود را به شیوه ای متفاوت تربیت می ‌‏کرد. او سعی داشت آن‌‏ ها را با سختی و نظم آشنا کند.

فروغ چهارمین فرزند از هفت فرزند (امیر، مسعود، مهرداد، فریدون، پوران، گلاره) این خانواده بود.

فروغ فرخزاد در سال‌‏ های ۱۳۲۵ پس از پایان دوره ابتدایی در دبیرستان خاور ثبت نام کرد. در همان سال ‌‏ها نیز به سرودن شعر روی ‌‏آورد.

اما فروغ, شعرهای این دوره خود را که بیشتر در قالب غزل سروده ‌‏بود. هیچ‌‏گاه منتشر نکرد.

فروغ تنها تا کلاس نهم به مدرسه رفت، سپس در مدرسه هنرهای دستی، نقاشی و خیاطی آموخت.

زندگی شخصی فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد در آغوش فرزندش کامیار شاپور در کنار همسرش پرویز شاپور

فروغ فرخزاد در ۱۶ سالگی با پرویز شاپور طنزپرداز معروف ازدواج کرد.

تحصیلات خود را با کلاس های نقاشی و خیاطی ادامه داد. سپس به همراه همسرش به اهواز نقل مکان کردند.

تنها فرزند او، پسری به نام کامیار شاپور یک سال بعد در ۱۹ ژوئن ۱۹۵۲ میلادی (۲۹ خرداد ۱۳۳۱ شمسی) به دنیا آمد.

فروغ فرخزاد پس از مدت کوتاهی از همسر اولش پرویز طلاق گرفت. پس از جدایی و طلاقش در سال ۱۹۵۴ میلادی (۱۳۳۳ شمسی) از پرویز، حضانت پسرش را به دلیل داشتن چندین رابطه از دست داد.

به فروغ حق ملاقات بسیار کمی داده می شد. کودک با این تصور بزرگ می شد که مادرش او را به خاطر شعر و لذت های جنسی خود رها کرده است. این تفکر فرزندش مایه غم و اندوه و عذاب همیشگی او بود.

فرخزاد در سال ۱۹۵۸ میلادی (۱۳۳۷ شمسی) نه ماه  از زندگیش را در اروپا گذراند. پس از بازگشت به ایران، در جستجوی شغل جدید بود.

ورود به دنیای بازیگری

که با فیلمساز و نویسنده فیلم، ابراهیم گلستان آشنا شد. که تمایلات خود را برای ابراز وجود و زندگی مستقل تقویت کرد. این آشنایی با ابراهیم گلستان شروع یک رابطه عاشقانه بود.

البته این آشنایی باعث شد تا فروغ فرخزاد در چندین اثر سینمایی نقش آفرینی کند.

 او قبل از سفر به تبریز برای ساختن فیلمی درباره ایرانیان مبتلا به جذام، دو جلد کتاب به نام ‌های دیوار و شورش را منتشر کرد.

این فیلم مستند محصول ۱۹۶۲ میلادی (۱۳۴۱ شمسی)، با عنوان خانه سیاه است. این مستند بخشی اساسی از جنبش موج نو در ایران به حساب می آید.

فروغ فرخزاد در سال ۱۳۴۱ شمسی هنگامی که مشغول ساخت مستند “خانه سیاه است” در جذام‌ خانه (بیمارستان مبتلایان به جذام و سایر امراض مسری) باباباغی شهر تبریز بود با پسر بچه ای به نام حسین منصوری آشنا شد.

پدر و مادر حسین منصوری به جذام مبتلا بودند. به همین دلیل شرایط زندگی برای حسین دشوار بود. فروغ فرخزاد نیز به دلیل شباهت حسین با کامیار (پسر فروغ) او را به فرزند خواندگی قبول کرد.

او کتاب دوباره متولد شده را در سال ۱۹۶۴ میلادی (۱۳۴۳ شمسی) منتشر کرد.

شعر او در آن زمان به طور قابل توجهی با سنت های سابق ایران متفاوت بود.

دیدگاه فروغ فرخزاد نسبت به جایگاه زنان

فروغ فرخزاد در کنار خواهر و برادرش فریدون فرخزاد

فریاد پر قدرت زنانه فرخزاد، هم در زمان حیاتش و هم پس از مرگش، کانون توجه منفی و مخالفت های آشکاری با او قرار گرفت.

فرخزاد در یک مصاحبه رادیویی در پاسخ به سوالی درباره نگاه زنانه در شعرهایش گفت:

اگر شعرهای من به قول شما جنبه زنانگی داشته باشد، کاملا طبیعی است بالاخره خوشبختانه من یک زن هستم.
اما اگر از شایستگی های هنری صحبت می کنید، به نظر من جنسیت نمی تواند نقشی داشته باشد. طبیعی است که یک زن به دلیل تمایلات جسمی، عاطفی و روحی خود برخی مسائل را بزرگتر کند. (مسائلی که مردها ممکن است به طور معمول به آنها توجه نکنند).

من معتقد هستم اگر کسانی که هنر را برای بیان درون خود انتخاب می کنند، احساس کنند که باید این کار را با توجه به جنسیت خود انجام دهند، هرگز در هنر خود پیشرفت نمی کنند و این درست نیست.

بنابراین وقتی می نویسم، اگر مدام فکر کنم که آه من یک زن هستم و باید به مسائل زنانه بپردازم تا مسائل انسانی، پس این نوعی توقف و خودتخریبی است. ویژگی های مثبت خود را تا زمانی که فرد به سطحی برسد که شایسته اش باشد باید در نظر گرفت.

آنچه مهم است اثری است که یک انسان تولید می کند و نه فردی که برچسب زن یا مرد می خورد. وقتی شعری به حد معینی از بلوغ می‌رسد، خود را از خالقش جدا می‌ کند و به دنیایی متصل می‌ شود که بر اساس شایستگی‌ های خودش معتبر است.

 او با تأکید بر مسائل انسانی، خواستار به رسمیت شناختن ویژگی‌ های زنان بود. توانایی هایی که فراتر از تقابل های باینری سنتی است.

فرخزاد در پس‌گفتار اسیر در سال ۱۹۵۵ میلادی (۱۳۳۴ شمسی) در اولین مجموعه اشعارش نوشت: «شاید به این دلیل که هیچ زنی قبل از من در راه شکستن غل و زنجیر دست و پای زنان قدمی برنداشت و من اولین کسی هستم که این کار را انجام می‌دهم. از من چنین جنجالی درست کرده اند.»

ابراهیم گلستان کیست؟

فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان

چهل مایلی جنوب لندن، در دهکده ای آرام در غرب ساسکس، یک روشنفکر ۹۴ ساله ایرانی زندگی می کند. که نیم قرن در مورد معشوق سابق خود، غول ادبیات مدرن فارسی که در سن ۳۲ سالگی در یک سانحه رانندگی کشته شد، سکوت کرده است.

سرانجام ابراهیم گلستان پس از  ۵۰ سال پس از مرگ ناگهانی فروغ فرخزاد، که گوشه نشین شده بود. سکوت خود را شکست و از جدی بودن رابطه خودشان سخن گفت.

او را شاعری توصیف کرد که صادقانه درباره اساسی ترین احساسات انسانی نوشته است.

فروغ فرخزاد، یکی از محبوب ‌ترین شخصیت ‌های ادبی قرن گذشته ایران که عمدتاً در غرب نادیده گرفته می‌ شد، به خاطر نوشته ‌های صریح‌اش که محدودیت‌ های مردسالارانه جامعه ایران را به چالش می ‌کشید، شهرت داشت و با سیلویا پلات شاعر، رمان‌نویس، نویسنده داستان‌های کوتاه، آمریکایی مقایسه می‌ شد.

رابطه او با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز معمایی، مصادف با دورانی بود که در آن برخی از خاطره انگیزترین آثارش را نوشت. بسیاری بر این باور بودند که احساسات فرخزاد نسبت به ابراهیم گلستان بی نتیجه بود.

اما گلستان در مصاحبه‌ای نادر در کاخ مجلل خود در دوران ویکتوریا در روستای بولنی، که با نقاشی ‌های برخی از برجسته‌ ترین هنرمندان ایران تزئین شده بود، اعتراف کرد که رابطه آن ها دوجانبه بوده است.

رابطه فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان

چگونه ثروت و شادی را جذب کنیم صوتی استر هیکس

ابراهیم گلستان گفت: «برای تمام سال‌ هایی که او اینجا نیست متاسفم. جا دارد که بگویم ما خیلی صمیمی بودیم. اما نمی توانم اندازه بگیرم که چقدر نسبت به او احساس داشتم. چگونه می توانم؟ به کیلو؟ به متر؟»

مهدی جامی که آثار فراوانی درباره تأثیر فرخزاد بر ادبیات فارسی نوشته است، گفت:

که این فیلمساز تأثیر بسزایی در نویسندگی او داشته است، به‌ ویژه در آشنایی او با جنبش ‌های ادبی مدرن در غرب.

اگر بخواهید یکی را نام ببرید که بیشترین تأثیر را بر فروغ داشته است، بدون شک ابراهیم گلستان است. جامی گفت: آن ها در لحظه مناسب یکدیگر را ملاقات کردند.

در هر فرهنگی شما نمادهای فرهنگی دارید، مانند شکسپیر در بریتانیا. جامی افزود: فرخزاد برای ایران معاصر چنین بود، کسی که هویت معاصر ما را شکل داد. او به روشی ساده و صمیمی نوشت. فروغ فرخزاد نه جعلی بود و نه احساسات موجود در شعرش دروغ بود. او آخرین پیامبر راستگویی بود که کشور ما به خود دیده است.

گلستان گفت که دو دوست او را در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی (۱۳۲۹ شمسی) به فرخزاد معرفی کردند، زمانی که او به دنبال کار بود. او در آن زمان استودیوی معروفی را در دروس، منطقه ای مرفه در شمال تهران، اداره می کرد.

ابراهیم گلستان چند سال پس از مرگ فرخزاد به دلیل ناراحتی از فضای سیاسی در زمان شاه ایران را ترک کرد و از سال ۱۹۷۵ میلادی (۱۳۵۴ شمسی) در ساسکس زندگی می‌ کند. او هرگز به کشور خود بازنگشته است.

گلستان تصمیم گرفت فرخزاد جوان را در دفتری که ۴۰ فیلمساز و عکاس در آن کار می‌کردند، استخدام کند تا به تلفن ‌ها پاسخ دهد. فروغ که در ۱۶ سالگی ازدواج کرده بود، تنها پس از چهار سال از همسرش جدا شده بود.

آثار فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد، فریدون فرخزاد و نادر نادرپور

فرزانه میلانی محقق ایرانی اخیراً کتابی منتشر کرده است که حاوی نامه‌ های دیده نشده فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان است. که توسط خود روشنفکر به نویسنده داده شده است. برای اولین بار ماهیت صمیمی رابطه آن ها را آشکار می‌کند.

فروغ در یکی از این نامه ‌ها که گمان می ‌رود یک سال قبل از مرگش از لندن، جایی که در حال دیدار بود، نوشته شده باشد، می‌نویسد: «شاهی، تو عزیزترین چیزی هستی که من در زندگی دارم. تو تنها کسی هستی که می توانم دوستش داشته باشم. شاهی، من تو را دوست دارم و به حدی دوستت دارم که می ترسم اگر ناگهان ناپدید شوی چه کنم. من مثل یک چاه خالی خواهم شد.»

فروغ در سال ۱۳۳۱ اولین مجموعه شعر خود را با نام «اسیر»، منتشر کرد. این مجموعه بعد از سه سال، مجددا چاپ شد.

دومین دفتر شعر فروغ با نام «دیوار» زمانی منتشر شد که او فقط بیست و یک سال داشت.

یک سال بعد همزمان با انتشار «عصیان»، نام فروغ به شدت بر سر زبان‌ ها افتاد. او در این دو مجموعه شعرش، سنت‌ شکنی‌ هایی در جامعه کرده بود. که موجب شد تا بسیار مورد نقد و سرزنش قرار گیرد.

اوج دوران کاری، تولدی دوباره

فاصله زمانی بین انتشار سومین و چهارمین اثر فروغ طولانی بود. او چهارمین مجموعه شعرش را با نام «تولدی دیگر»، در زمستان سال ۱۳۴۳ منتشر کرد.

این مجموعه را می توان مهم ‌ترین و قابل‌ توجه‌ ترین اثری فروغ فرخزاد دانست.

جالب است بدانید که خود فروغ هم به ضعیف ‌تر بودن آثار قبلی اش نسبت به این اثر آگاه بود. تولدی دیگر، نامی شایسته برای مجموعه چهارم اوست. فروغ در اشعاری که قبل تر منتشر کرده بود، رمانتیک، زنانه و بحث‌ برانگیز نوشته بود.

بعد ها پس از معاشرت با ابراهیم گلستان، نویسنده معاصر، فروغ تحت تاثیر محیط ادبی و فکری دوستان و پیروانش قرار گرفت. بعد از آشنایی اش با ابراهیم گلستان نگرشی متفاوت نسبت به شعر و هنر و جامعه پیدا کرد.

این تحول فکری به اندازه‌ای بود که مجموعه های اخیر شعر خود را تولدی دیگر نامیده است. که در آن ها روح و حالتی متفاوت دمیده شده بود، شعرهای اخیر او اجتماعی و انتقادی و بیدارگرانه بودند.

البته لازم به ذکر است که با تمام این تفاسیر نمی ‌توان از ارزش و زیبایی شعرهایی که قبل از مجموعه تولدی دیگر سروده و منتشر کرده است چشم پوشید.

مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز سرد

آخرین مجموعه شعر فروغ فرخزاد «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، پس از مرگ وی منتشر شد. این شعر را می توان شعری شخصی با هویت و مخصوص به فروغ دانست.

دکتر محمد جعفر یاحقی درباره این اثر اینطور گفته است: «فروغ با آنکه از شاعران معاصر یا پیش از خود کمتر اثر پذیرفته در مراحل کمال به سوی تغزلی پرمایه و سرشار از اندیشه‌های اجتماعی و فلسفی گراییده است».

در سال ۱۳۵۲ انتشارات مروارید یک مجموعه از اشعار فروغ فرخزاد را با نام «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد » منتشر کرد. که شامل هفت شعر بود: بعد از تو، پنجره، دلم برای باغچه می‌سوزد، کسی که مثل هیچکس نیست، تنها صداست که می‌ماند، پرنده مردنی‌ست.

فوت فروغ فرخزاد

داستان حادثه فروغ فرخزاد در روزنامه ملی ایران (رژیم پهلوی)

فوت فروغ فرخزاد در سال ۱۹۶۷ میلادی (۱۳۴۶ شمسی) در سن ۳۲ سالگی در یک سانحه رانندگی به عنوان یک فاجعه ملی تلقی شد و صفحه اول روزنامه های تهران شد.

نشریه برجسته ادبی ایران، سخن، پس از تشییع جنازه او نوشت: فروغ شاید اولین نویسنده زن در ادبیات فارسی است که عواطف و احساسات عاشقانه جنس زن را با صراحت و ظرافت خاصی بیان کرده است. به همین دلیل فصلی نو در کتاب شعر فارسی را افتتاح کرده است. 

دیدگاه‌ها

5 پاسخ به “زندگینامه فروغ فرخزاد، لیست آثار و زندگی شخصی + عکس”

  1. مهدی گفت:

    فاطمه خانوم اینایی که گفتی خودتی

  2. نوری گفت:

    نمیدونم ولی برخی اشعارش افسرده میکنه ادم رو و زن رو تحقیر میکنه.

  3. فاطمه شیبانی گفت:

    فروغ ، مریض روانی بود.همین روانی بودنش باعث شد بارها دست به خود کشی بزنه، هوسباز، تنوع طلب، پررو، بی حیا، هرزه و خیانت پیشه باشه.

  4. کاربر 25777 گفت:

    خیلی متاسف شدم که این جواهرات درخشان ادب پارسی (پروین اعتصامی و فروق فرخ زاد ) تو این سنین پایین رخت هجرت پوشیدند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2015 © تمامی حقوق این سایت متعلق به جادوی باور است.
Whatsapp
phone