تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۱
ارنست چه گوارا یک آرژانتینی دو رگه بود. او به عنوان پزشک، چریک، سیاستمدار و انقلابی مارکسیست شناخته میشود. چه گوارا چهره انقلابی داشت و حس بشر دوستی را به انسان منتقل میکرد. او به عنوان بزرگترین سیاستمدار کشور کوبا شناخته میشود. اولین حضور او در عرصه سیاست به شرکت در فعالیتهای اجتماعی گواتمالا بازمیگردد.
چه گوارا شخصیت منحصر به فردی داشت و با داشتن روحیه انقلابی و بشر دوستانه، توانست انقلاب کوبا را تشکیل دهد. ندای شاعرانه برای مبارزه با طبقات اجتماعی و نگاه به جهان با دید انقلابی از جمله ویژگیهای شناخته میشد.
در این بخش از زندگینامه افراد موفق قصد داریم بیوگرافی کامل ارنست چه گوارا را مورد بررسی قرار دهیم پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.
محتویات
ارنست چه گوارا (Ernesto “Che” Guevara) در تاریخ ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ میلادی (۲۴ خرداد ۱۳۰۷ شمسی) در شهر روساریو واقع در قاره آمریکا جنوبی به دنیا آمد. پدر و مادر او اصالتاً اهل اسپانیا و ایرلند بودند. اگر بخواهیم بیشینه اجدادی او را بیان کنیم، متوجه میشویم که نیاکان پدری کالیفرنیایی و نیاکان مادری اسپانیایی بودند.
چه گوارا کودکی بسیار سختی را پشت سر گذاشت، او به بیماری آسم مبتلا بود. از همین جهت خانه نشین شده بود و فعالیت کمی با جامعه برقرار میکرد. این بیماری نتوانست او را ناامید کند بلکه از او یک شخصیت جسور و شجاع ساخت که میتوانست بر مشکلات خود غلبه کند.
ارنست چه گوارا اولین فرزند خانواده بود که توانست با تلاش از دانشکده پزشکی فارغالتحصیل شود.
از آنجا که چه گوارا فارغالتحصیل رشته پزشکی بود، علاقمند شد تا به کشورهای آمریکا لاتین سفر کند تا به بیماران جزامی آمریکایی کمک کند. در تمام سفرهای خود «فقر و گرسنگی» مردم را با چشم خود دید و همین مشاهدات روحیهی مبارز طلبی را در او بیدار کرد.
ارنست چه گوارا از همان کودکی به دلیل بیماری آسم بود نمیتوانست از محیط خانه دور بماند. همین امر باعث شد که او دوران تحصیلی خود را در خانه بگذارند. اما این بیماری نتوانست او را از تحصیلات دور کند، بلکه به طور جدی تلاش کرد و در سال ۱۳۳۳ به تحصیلات پزشکی خود پایان داد.
چه گوارا به بخشهای مختلف آمریکای لاتین سفر کرد و در این سفرها مردمان فقیر و گرسنه بسیاری دید. تصمیم گرفت برای کمک به مردمان آن منطقه کاری کند و این بهترین انقلاب برای کمک به مردم بود. به باور ارنست چه گوارا آمریکای لاتین از فرهنگهای مختلف تشکیل شده است. در لابهلای این فرهنگها، مشکلات فراوانی وجود دارد که با کمی تفکر و ایده های جدید میتوان آنها را حل کرد دیدگاه ها و فعالیت های او باعث شد تا آمریکای لاتین به طور کامل متحول شد.
ارنست چه گوارا علاوه بر اینکه پزشک بود، در زمینه نوشتن کتابها تجربه بسیاری داشت که در ادامه با بهترین کتابهای او آشنا میشویم.
کتاب خاطرات سفر با موتورسیکلت: این کتاب بخشی از سفر های چه گوارا را به نقاط مختلف آمریکای لاتین برای شما بازگو میکند. در این سفر فقر و گرسنگی مردم به چشم میخورد و او تصمیم گرفت برای این ناعدالتی بجنگد.
کتاب انسان و سوسیالیسم در کوبا: این کتاب دو بخش مختلف را بیان میکند. اولین بخش در ارتباط با تجربههای ارنست چه گوارا است که انقلاب کوبا را توضیح میدهد و بخش دوم فیدل کاسترو رهبر کوبا را نشان میدهد که به مناسبت سالگرد مرگ چه گوارا درباره شخصیت و عقاید او سخنرانی میکند.
کتاب خاطرههای جنگ انقلابی: در سومین کتاب از چه گوارا تاریخ انقلاب کوبا بررسی میشود. این کتاب برای اولین بار در جهان، تجربیات و تفکرات ارنست چه گوارا را روایت میکند. این اثر بر اساس نثر صمیمی و انتقادی تالیف شده است.
همانطور که گفته شد ارنست چه گوارا سفرهای متعددی به آمریکا جنوبی داشته است. او با دیدن مردم فقیر بسیار اندوهگین می شد اما همزمان روحیه مبارزه طلبی در او رشد می کرد. البته ناگفته نماند او برای بدست آوردن استقلال در سراسر کشور آمریکا، قول پیروزی فیدل کاسترو را داده بود. چه گوارا به عنوان نماینده منتخب مردمی وارد دنیای سیاست شد و به مبارزه سیاسی پرداخت.
چه گوارا برای آزادی کوبا به مبارزه با باتیستا مشغول شد و از آن طرف برای مقاومت بیشتر با فیدل کاسترو هم پیمان شد. بعد از اینکه انقلابیهای کوبا به پیروزی رسیدند، چه گوارا در عنوانهایی چون وزیر صنایع، رئیس بانک ملی به فعالیت پرداخت. او در طول زندگی خود تجربههای فراوانی برای آیندگان به جا گذاشت.
بعد از آزادی کشور کوبا به کشور بولیوی در آمریکا لاتین سفر کرد تا آن را مانند کوبا آزاد کند. چه گوارا آرزو داشت با تلاشهای مردمی بتواند این کشور را از زیر حکومت ستمگر بولیوی نجات دهد، این آرزو نتوانست به واقعیت تبدیل شود.
اما چه گوارا در حمله مخفیانهای به بولیوی وارد جنگ شد. سربازان حکومتی بولیوی بسیار ورزیده و قدرتمند بودند.
ولی نتوانستند گروه ارنست چه گوارا را از پای درآورند. او در کتاب خاطرات خود این گونه بیان میکند که، آن جنگ به عنوان یکی از شکستهایم در ذهنم میماند و این عقیده را دارد که اگر نیروهای حکومتی وارد میدان نمیشدند قطعا ماجرا به شکل دیگری رخ میداد.
چه گوارا به عنوان رهبر هنگ دوم لشکر انتخاب شد و این انتخاب توسط فیدل کاسترو (رئیس جمهور سابق کوبا) انجام گرفت.
در اولین حمله آنها به پادگانی در بیکیتو رفتند و به دلیل نداشتن آمادگی کافی نتوانستند در جنگ پیروز شوند. در این جنگ چه گوارا خود به تنهایی با طرف مقابل جنگید و از آن به بعد تصمیم گرفت به نیروهای خود سختی بگیرد.
قوانین موجود در گروه به این صورت بود که اگر کسی از گروه فرار میکرد به عنوان خائن شناخته میشد. عدهای به دنبال گروگان میگشتند تا بعد از پیدا کردن آن را بکشند.
بنابراین نیروها به شدت از بیرحمی و خشونت چه گوارا میترسیدند. او با ایده گرفتن از فعالیتهای رادیویی سیا برای براندازی دولت آربنز، گروه مخفیانهای تشکیل داد تا در اولین فرصت شورش کند.
از طریق رادیو این گروه میتوانست با انتشار پیامهای جدید افراد تازهکار را در گروه عضو کند. این راهکار باعث شد تا گروه قدم به قدم افزایش پیدا کند و تعداد افراد بالا برود.
چه گوارا فردی به نام لاس مرسدس را که قصد از بین بردن فیدل کاسترو را داشت دستگیر کرد. در ادامه او مدیریت هنگ دوم را پذیرفت و بعد از آمادهسازی گروه آنها را برای جنگ با هاوانا اعزام کرد.
با دستور چه گوارا سانتا کلارا مورد حمله قرار گرفت و طی تلاشهای پی در پی موفق به تصرف آن شدند. در آن زمان باتیستا با دیدن وضعیت کشور از کوبا فرار کرد و نظام جدید کوبا بنیانگذاری شد. این بنیاد توسط ارنست چه گوارا تاسیس گردید.
ارنست چه گوارا از افراد موفق و سیاستمداری است که توانست همیشه از مردم دفاع کند. افکار و عقاید او بسیار منطقی بود و همیشه سعی میکرد با تمام تلاش عقاید پوسیده بعضی حکومتها را کنار بزند. از سختترین فعالیتهای او پاکسازی موریانههای ضد بشریت بود و همیشه به جنگ با مبارزان میپرداخت.
چه گوارا در سازمان ملل متحد حضور داشت و به عنوان نماینده کوبا فعالیت میکرد. او در مجمع عمومی سازمان ملل متحد واقع در نیویورک به یک سخنرانی بسیار تاثیر گذار پرداخت و خلاصهای از آن را میتوانید در این قسمت دنبال کنید.
«سیاست به قدری در دنیا پیشرفت کرده است که امپریالیسم آمریکا سعی دارد مردم را به جهان تلقین کند. این امپریالیسم نشان میدهد که همزیستی مسالمت آمیز فقط حق انحصار ملل قدرتمند در دنیا بوده است.
ایالت متحده همواره در امور آمریکای لاتین به بهانه دفاع از آزادی دخالت میکند. کوبا بدون نیاز به سرمایهگذاران، به راحتی و بدون وابستگی برای خودش سیاست تعیین میکند که بتواند در این مجمع سربلند بایستد. روزی این مجموعه به درجهای خواهد رسید تا حقوق برابر را برای سیاه پوستان و مردم آمریکای لاتین که در این کشور زندگی میکنند را طلب کند.
ما در کوبا افرادی را اعدام کردیم و به اعدام کردن آنها ادامه میدهیم تا زمانی که لازم باشد، جنگ ما جنگ تا مرگ است؛ یک چیز بسیار روشن وجود دارد و آن این است که ما هیچ وقت دست به ترور نمیزنیم مثل اتفاقاتی که در حال حاضر توسط پلیس ونزوئلا در حال رخ دادن است. نیروی پلیس دست به اعمال وحشیانه میزند و اعدامیها با نام ترور شناخته میشوند.»
چه گوارا علاقه زیادی به شطرنج داشت و برای سرگرمی از این بازی استفاده میکرد.
به دلیل علاقه بسیار زیاد تنها وقتی که ۱۲ سال داشت با شرکت در مسابقات شطرنج علاقه خود را دنبال کرد. او به نویسندگی هم علاقه زیادی داشت و آثار افراد مشهوری چون: آنتونیو ماچادو، پابلو نرودا و جان کیتس را دنبال میکرد.
کتابهای نویسندههای بزرگ مانند آلبر کامو، ژان پل سارتر، فرانتس کافکا، آناتول فرانس و رابرت فراست را میخواند و بسیار لذت میبرد.
هیلدا مارچ به عنوان اولین نخست وزیر اقتصادی در کمیته اجرایی اتحاد انقلاب مردمی آمریکا برگزیده شد. فعالیتهایش در پرو او را در سال ۱۳۲۶ تبعید کرد. اولین دیدار او با چه گوارا در گواتمالا اتفاق افتاد که به دلیل فشارهای سیاسی به مکزیک مهاجرت کردند.
هیلدا، چه گوارا را به شورشیان کوبایی معرفی نمود و آنها بعد از این آشنایی باهم ازدواج کردند. یک سال بعد این خانواده دو نفره صاحب دختری کوچک به نام هیلدا بئاتریس هیلدیتا گوارا شد.
اما این زندگی عمر کوتاهی داشت و سرانجام در سال ۱۳۳۷ از یکدیگر جدا شدند. هیلدا کتابی با عنوان «خاطرات زندگی من با چه گوارا» نوشت و تا آخر عمر به آرمانهای چه گوارا متحد ماند.
ارنست چه گوارا برای دومین بار با نویسندهای به نام آلیدا ماچ ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد، که آلیدا بعد از مرگ ارنست به بزرگ کردن آنها مشغول بود.
از غمگینترین مرگهای تاریخ میتوان به مرگ ارنست چه گوارا اشاره کرد. چه گوارا به همراه چند تن از همراهان خود که در گروه چریکی بودند، توسط ارتش بولیوی محاصره شدند.
بعد از دستگیری چندین روزه و مقاومت سر سختانه ارنست چه گوارا و یارانش در تاریخ ۹ اکتبر ۱۹۶۷ میلادی (۱۷ مهر ۱۳۴۶ شمسی) را در نهایت با شلیک گلوله اعدام کردند.
تا سالهای طولانی هیچکس از جسد یا محل دفن آنها اطلاعی نداشت. اما طی افشا یکی از ژنرالهای گروه بولیوی مشخص شد که آنها در نزدیکی باند فرودگاهی دفن شده اند.
کشور کوبا به پاس قدردانی از زحمات چهگوارا پیکر او را به سانتا کلارا منتقل کردند و در شهر آرامگاهی برای او ساختند.
مرگ ارنست چه گوارا رئیس جمهور وقت کوبا را تحت تاثیر قرار داد و او بعد از چه گوارا بیان کرد: «در زندگی تنها از شنیدن دو خبر به شدت غمگین و افسرده شدم، یکی خبر مرگ مادرم و دیگری خبر مرگ ارنست چه گوارا. او به من و تمام مردم کوبا درس آزادی، قدرت و آزادگی را آموخت.»
خیلی عالی بود ممنون.
این ابرمرد یک انسان بزرگ بود کسی که از یک خانواده بورژوا به یک کمونیست بزرگ تبدیل شد تا ببیند فقر ظلم ستم امپریالیسم آمریکا بله آری چپ است من خودم به عنوان یک چپ افتخارمیکنم که ارنست چه گوارا حمید اشرف و ارطان وخسرو گلسرخی نامشان جاوید
با درود به روح پاک بزرگ مردی چون ارنستو چگورا
اگر در دنیا بخواهیم از مردان شجاع نام ببریم
الحق که این نام برازنده ی چگواراست
نمی دانم در مورد کسی که اون ور دنیا بوده چه بنویسم باید چندین کتاب و مقاله را بخوانم تا در مورد کسی نظر بدهم باتوجه به شنیده ها یک مبارز بوده، چطور رسانه های غرب از او اسطوره ساخته اند نمی دانم چطور این همه اسطوره در ایران به اندازه چگوارا در دنیا معروف نشده اند نمی دانم اپراتور رسانه کار خودش را می کند.
باعث تاسفم هست که مردم ساده کشورم از شخصیت یک فرد ایدوئولوژیک کمونیست مسموم چگونه به عنوان نماد آزادی یاد میکنند، این مرد نه تنها نماد آزادی نیست بلکه نماد بدبختی، نماد چپ های رادیکال، نماد کمونیست، نماد طاعون، نماد توتالیتاریزم جهانی، نماد جهان وطنی ها گلوبالیزم…
ایشون فقط یک گوسفند قربانی برای سیاست مداران و اشراف زادگان غربی بود
قطعا مشهوریتش را در میان عامه مدیون قدرت سیاسی و رسانه ای غرب در جهت جذب تودها مردم در راستای منافعه غربی علیه رژیم حاکم و صدور انقلاب های مخملیست
گاندی سخن خوبی گفت او میگه وقتی اتفاقی میوفته نگویید چرا این اتفاق افتاد؟! ببینید چه کسی در این اتفاق سود می برد…
درود به روح پاک و انسان دوستانش ارنست چو گوارا درسته عمرش کوتاه بود اما در دلهای همه انسان دوستان زنده و جاودانه است
همیشه بزرگ و اسطوره بوده و خواهد ماند نامش جاودانه باد
درود به روح پاک و انسان دوستانش ارنست چو گوارا درسته عمرش کوتاه بود اما در دلهای همه انسان دوستان زنده و جاودانه است .همیشه بزرگ و اسطوره بوده وخواهد ماند نامش جاودانه باد
چه گوارا که تو وطن ما زیاد هست و بود و خواهد بود
بزرگ مرد تاریخ.
کاش توی هر جوامعی یکی مثل او بود.
چنین اسطوره هایی هیچوقت از یادها
نمی روند.
روحت قرین رحمت الهی.چه گوارای بزرگ.
ارنستو چگوارای فقید، یک شخصیت منحصر بفرد بود که از مرز خویشتن عبور نمود و عمر کوتاه خود را صرف ریشه کن نمودن بیماری، فقر و ظلم و بی عدالتی نمود، و پست وزارت بهداشت کوبا را نپذیرفت و به کنگو و نهایتا بولیوی رفت و بدون دنبال نمودن اهداف مادی، اسطوره ای ماندگار برای انقلابیون خالص من جمله شهید مصطفی چمران شد. در دهه شصت میلادی، اورکت سبز و ریش و پوتین به عناصر اصلی جنبش ضد غربی و ظلم ستیزی تبدیل گردید و در ایران نیز ظاهر و تفکر چگوارا در شماری از چهره های انقلابیون پدیدار شد.
ما الان به مردانی بی پروا جسور وآزاده همانند دکتر ارنست چگوارا نیازمندیم تا بتونیم برای بدست آوردن حقمون بدون هیچ ترسی بسوی جلو حرکت کنیم…
تو هم چگوارای سرزمینت باش
بسیار عالی بود
تشکر
چرا در جامعه از ایشان به عنوان الگوی همیشه متضاد یاد می شود؟
شخصیتی بودند که برخلاف هنجار جامعه عمل میکردند و در مسیر اهداف شان به هیچ چیز دیگری جز هدف شان اهمیت نمیدادند. در واقع عقاید ارنست چه گوارا با اکثریت جامعه متضاد بود ولی در میان مردم محبوبیت خاصی داشت چراکه کارهایی که همه میدانستند درست است ولی از ترس پیش آمدهای خطرناک اش انجام نمیدادند و چون نمیخواستند انجام بدهند، آن کار درست را غلط می شماردند تا از عذاب وجدان خودشان کم کنند اما ایشان تمامی مواردی که فکر میکردند درست است را انجام می داد و از هیچ چیز نمی ترسید.
عالی بود ممنونم
ممنون از این مطلب کاربردی
چه گوارا فرا ملیتی در سیاست جهان نقش داشته آرژانتینی بوده تو کوبا جنگیده و بولیوی و چه مرگ غم انگیزی داشته