تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۱
نیکولاس جیمز ووییچیچ (Nicolas James Vujicic) ملقب به نیک ووییچیچ (Nick Vujicic) کسی است که تجربه نوشتن و حتی دست دادن با خانواده را ندارد زیرا که از بدو تولد، از داشتن دست و پا محروم بود.
این محدودیت ابتدا زندگی را برای نیک با مشکل مواجه کرده بود، اما او پس از مدت زمان کوتاهی توانست از این محدودیت پلی برای موفقیت خود بسازد.
او فردی توانا در سخنرانی و ذهنی باز برای ایده های نوشتاری دارد، حتی چندین جلد کتاب از ایشان منتشر شده است که باعث شهرت ایشان در سراسر دنیا شده است.
در این بخش از زندگینامه افراد موفق، به بیوگرافی کامل نیک ووییچیچ خواهیم پرداخت؛ در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.
محتویات
نیک ووییچیچ در ۴ دسامبر ۱۹۸۲میلادی (۱۳ آذر ۱۳۶۱ شمسی) در ملبورن واقع در استرالیا به دنیا آمد.
در آن زمان امکانات به گونه ای نبود که مادرش در دوران بارداری اش از مشخصات جنین اطلاع داشته باشد. خانواده آنها پس از دیدن نیک بدون دست و پا بسیار جا خوردند زیرا که برای اولین بار نوزادشان را بدون دست و پا می دیدند.
پدر و مادر نیک تصمیم گرفتند که نیک را بزرگ کنند و همانند بقیه بچه ها، نیک را به مدرسه بفرستند.
اما نیک فشار روحی زیادی را تحمل کرد و پس از فهمیدن تفاوت او نسبت به بقیه بچه ها بسیار غمگین شد زیرا که به سندرمی به نام تتراآملیا مبتلا بود.
سندروم تتراآملیا باعث می شود نوزاد قبل از تولد نقصان جسمانی پیدا کند.
افسردگی در سن کم بر او غالب شده و تفکر در مورد تفاوتش با بقیه بچه ها مدام او را تنها و منزوی تر می کرد.
از آنجا که خانواده نیک مذهبی مسیحی داشتند، نیک نیز به این واسطه با این مذهب آشنایی داشت و در تنهایی و کلیسا، به دعا می پرداخت.
قبل از ۱۸ سالگی شرایط جسمانی اش به گونه ای بود که دو انگشت در قسمت پایین چپ خود داشت و آن دو به هم چسبیده بودند.
طی عملی از هم جدا شدند و به کمک مادرش توانست هنر نوشتن را آغاز کند و در دبیرستانی که تحصیل می کرد، به عنوان نماینده خود را معرفی کند.
او با سخنرانی هایش در مورد شرایط جسمانی اش و امید دادن به افراد سالم و هم نوعانش بسیار در بین همکلاسی اش محبوب شد.
نیک دیگر با محدودیتش کنار آمده بود و کار های روزمره اش برایش آب خوردن شده بود، به دانشگاه گریفیث در جنوب شرق کوئینزلند واقع در استرالیا رفت.
او با تحصیل در دو رشته حسابداری و برنامه ریزی مالی توانست با مدرک لیسانس در سن ۲۱ سالگی فارغ التحصیل شود.
نیک ووییچیچ در دانشگاه نیز به این سخنرانی ها ادامه می داد و بار ها در مورد خداشناسی و دین مسیحیت برای همکلاسی اش سخنرانی می کرد.
در همین سال ها در استرالیا به استادیوم ها و مراکزی که جوانان و نوجوانان در آنجا حضور داشتند می رفت تا برایشان سخنرانی کند و حرف های الهام بخشی به آن ها بزند.
او در سال ۲۰۰۲ میلادی (۱۳۸۱ شمسی) به کالیفرنیا سفر کرد و در سال ۲۰۰۵ میلادی (۱۳۸۴ شمسی) اقدام به تاسیس وزارتخانه ای بین المللی که به صورت غیر انتفاعی بود، کرد.
در کتاب انجیل انجام دادن کار خیر و خوشحال کردن نیازمندان بسیار توصیه شده است. به همین خاطر نیک با تاسیس این وزارتخانه به نام “زندگی بدون دست و پا”، با سخنرانی هایش وضعیت روحی کسانی که از شرایط روحی مناسبی برخوردار نبودند بهتر میکرد.
نیک ووییچیچ در سال ۲۰۰۹ میلادی (۱۳۸۸ شمسی) در فیلم کوتاهی به کارگردانی ربکا وایگل بازی کرد.
این فیلم “سیرک پروانه ای” نام داشت که در کشور آمریکا ساخته شد و جایزه برترین فیلم کوتاه در جشنواره فیلم های احساسی را در سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) در هالیوود را کسب کرد.
دیگر جایزه ای که به این فیلم تعلق گرفت، جایزه بهترین بازیگر مرد بود که نیکولاس آن را تصاحب کرد.
کانای میهارا (Kanaea Miyahara) در ۲۲ دسامبر ۱۹۸۵ میلادی (۱ دی ۱۳۶۴ شمسی) در خانواده ای که پدرش ژاپنی و مادرش مکزیکی بود، به دنیا آمد.
اولین ملاقات آن ها به سالنی که نیکولاس در آن برای تنها ۱۸ نفر سخنرانی می کرد، بر می گردد. نیک پس از دیدن تصادفی کانای در طبقه بالای سالن، در نگاه اول عاشق او شد و با خود گفت خدا نگاهی دوباره به او کرده است.
او به قدری هنگام سخنرانی شوکه شد که لحظاتی سالن متعجب ماند زیرا که نیک سابقه توپوق و وقفه در سخنرانی هایش را نداشت.
همانطور که نیک به کانای علاقمند شده بود، برای کانای نیز همین اتفاق افتاد.
کانای شرایط نیک را دیده بود و می دانست که چه شرایطی پس از ازدواج با او همراه است ولی این محدودیت ها جلوی عشق او را نگرفت و بار ها از اطرافیان شنیده بود که ثمره ازدواج شما، بچه هایی نظیر شرایط جسمانی نیک خواهد بود.
نیکولاس در مراسم خواستگاری دو نفره اش این گونه بیان می کند:
من نمیتوانستم زانو بزنم و حلقه ای در دستانش کنم، پس حلقه را در دهانم گزاشتم و از کانای خواستم تا دستانش را ببوسم. زمانی که فرصت را مهیا دیدم حلقه را بر روی لب آوردم و داخل انگشتش گذاشتم.
سرانجام نیکولاس و کانای میاهارا در ۱۲ فوریه ۲۰۱۲ میلادی (۲۳ بهمن ۱۳۹۰ شمسی) در کالیفرنیا با هم ازدواج کردند و ثمره این عشق ۲ پسر و ۲ دختر به نام های کیوشی، دژان لوی، الی لورول و اولیویا مای است که در شرایطی کاملا سالم به دنیا آمدند.
نیک در حال حاضر نویسندگی متن های سخنرانی هایش را انجام می دهد و کانای خانه داری می کند.
او با این ذهنیت که محدودیت حصاری نیست که من در آن زندانی شوم، به یکی از مشهور ترین سخنرانان در سمینار ها تبدیل شد.
نیک ووییچیچ با سفر به کشور های مختلف و سخنرانی در سمینار هایش، سخنان الهام بخشی حاوی از عشق و ایمان و امید را برای مردم بازگو می کند تا مسیر زندگی شان عوض شود.
او سفر به ایران را نیز تجربه کرده است و در سال ۱۳۹۷ سمیناری را برای ۱۴۰۰ نفر واثع در هتل اسپیناس برگزار کرد.
نیک ووییچیچ با قدرت ذهنی که داشت توانست از این محدودیت استفاده کند و تنها با دو انگشت پا بنویسد.
او باور داشت که می تواند علی رغم شرایط جسمانی اش زندگی کند، موفق شود، پولدار شود و ازدواج کند. این عوامل باعث شد تا نا امیدی را پشت سر بگذارد تا امروزه از او فردی ساخته شود که در سخنوری کم نظیر باشد.
اوواقعانمادمقاومت وایستادگی است،وبرای انسانهاکوه انگیزه…
هادی حسینیهادی حسینیخیلی از سخنرانی های انگیزشی ایشون رو دنبال میکنم.
مهدی توکلیمهدی توکلیالگویی برای جلو زدن از بهانه ها قطعا نیک وویچیچ است