زندگینامه مهاتما گاندی، فعالیت ها و زندگی شخصی + عکس

تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۴۰۲

هر کشوری در طول تاریخ خود شخصیت های برجسته و بزرگی را داشته است که برای آن کشور تصمیمات مهمی گرفته اند و به واسطه این تصمیمات و چاره اندیشی ها، دستاورد های بزرگی را بدست آورده اند.

در حقیقت وجود این افراد سرنوشت مردمان آن سرزمین را تعیین می کند و می تواند برای آن ها زندگی عالی و یا زندگی فلاکت بار را رقم بزند.

از جمله شخصیت های بزرگ در کشور هند که در دنیا نیز بسیار شناخته شده است، مهاتما گاندی می باشد.

مهاتما گاندی یکی از برجسته ترین رهبران سیاسی و معنوی هند بوده است که با تدابیر و برنامه ریزی های دقیق، ملت این کشور را از سلطه و استعمار امپراتوری بریتانیا، آزاد نمود.

زندگینامه مهاتما گاندی، زندگینامه ای جالب و جذاب و پر از درس های بزرگ است.

تمامی ملت هند از گاندی به عنوان رهبری فوق العاده یاد می کنند.

این شخصیت برجسته هندی روش و شیوه خود را در رهبری و تلاش برای آزادی مردم هند از استعمار های بی شمار بریتانیا داشته است.

در طول سال های فعالیت اش با پیاده سازی این روش ها، کمک های زیادی را در راستای آزادی هندی ها برداشت.

در این بخش از زندگینامه نامه افراد موفق، قصد داریم به بررسی کامل زندگینامه مهاتما گاندی بپردازیم، پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.

تولد و کودکی مهاتما گاندی

مهاتما گاندی (Mohandas Gandhi) با نام کامل مهانداس کارامچاند گاندی در ۲ اکتبر ۱۸۶۹ میلادی (۱۰ مهر ۱۲۴۸ شمسی) در بندر پور متولد شده است.

در کتاب های زندگینامه مهاتما گاندی اینطور نوشته شده است که تولد گاندی در یکی از روز های پاییزی بود.

او در خانواده ای با آیین هندو و در شهر گجرات در کشور هند به دنیا آمد.

مادر وی زنی فداکار و بسیار مهربون بود که توانست با مهر و محبت ها و فداکاری های بی دریغ خود یکی از بزرگترین شخصیت های سیاسی و معنوی هند را در دامن خود پرورش دهد و بزرگ کند.

مهاتما گاندی در دوران کودکی خود علاقه زیادی به حیوانات و مراقبت کردن از آن ها و عدم آسیب رساندن به این موجودات را داشت.

از همان کودکی گیاهخواری و روزه داری جزو برنامه های روتین زندگی وی شده بود.

خانواده مهاتما گاندی جزو خانواده های تاجر هندی که به اصطلاح به آن ها وایشا می گفتند، بود و آن ها زندگی نسبتا خوبی را در این دوران تجربه می کردند.

ازدواج زودهنگام

با بزرگ شدن گاندی و رسیدن سن او به ۱۳ سالگی او آماده ازدواج شد و با دختری که همسن خودش بود ازدواج نمود.

همسر گاندی کاستوربا نام داشت که برای راحتی و صمیمیت بیشتر او را با صدا می کردند.

در برخی از کتاب هایی که در خصوص زندگینامه مهاتما گاندی موجود است اینطور نوشته شده که نام همسر وی کستوربا می باشد و علت این تفاوت نام در برخی از این کتاب ها تفاوت در شیوه تلفظ می باشد.

زوج نوجوان در زیر نظر خانواده گاندی زندگی خود را شروع کردند و از کمک های آن ها بهره می بردند.

سفر به لندن (انگلستان)

در کتاب هایی که در خصوص زندگینامه مهاتما گاندی موجود است اینطور نوشته شده که گاندی در زمان سفرش به لندن با سختی ها و دشواری های زیادی رو به رو بود و زندگی راحتی را نمی گذراند.

وی به واسطه قولی که با مادرش داشت از اینکه الکل و چیز های نجس و گوشت مصرف کند، سر باز می زد. در آن دوران نیز پیدا کردن گیاه برای خوردن و گذراندن زندگی کار آسان و ساده ای برای وی نبود.

مهاتما گاندی در این دوران تلاش می کرد تا مقداری شبیه به افراد انگلیسی رفتار کند اما باز هم نمی‌ توانست آیین خود را زیر پا بگذارد.

او خانه ای در لندن اجازه کرده بود و در آنجا زندگی می نمود و به استراحت می پرداخت.

زن صاحب خانه بعد از اینکه متوجه گیاه‌ خواری های گاندی شده بود به او پیشنهاد کرد که به رستورانی که غذای های خام را سرو می کند برود. با این کار در واقع آن زن، او را به خام خواری تشویق می کرد.

در یکی دیگر از کتاب های زندگینامه مهاتما گاندی در خصوص خام خواری های او اینطور نوشته است که او پس از علاقمند شدن و روی آوردن به خام خواری، به انجمن خام خواران در این کشور می پیوندد و در کیت‌ های خام خواران عضو می شود.

با تلاش های مهاتما گاندی یک محل مقرر برای این انجمن پیدا شده و آن ها در آنجا دور هم جمع می شوند.

آشنایی گاندی با انجمن فلاسفه الهیات در آلمان

گاندی بعد از مدتی متوجه می شود که تعدادی از هم مسیران او در رابطه با گیاه خواری و خام خواری جزو انجمن فلاسفه در زمینه الهیات هستند و در روز های معین دور یکدیگر جمع شده و برادری را ترویج می دهند.

این گروه همچنین مطالعاتی را در زمینه بوداگرایی و ادبیات هندو برهمنی نیز انجام می دادن و علم خود را در این زمینه مدام ارتقا داده و بروز می کردند.

مهاتما گاندی پس از گذشت مدتی عضو این گروه شد، در این انجمن های وی تشویق به خواندن باگاوادگیتا شد.

بازگشت گاندی به هندوستان

گاندی پس از مدتی زندگی در لندن دوباره به هند برمی‌گردد و در زمینه وکالت در شهر بمبئی فعالیت خود را شروع می کند.

اما با آن روند زندگی در هندوستان موفقیتی بدست نمی آورد.

به همین خاطر به صورت پاره وقت در یکی از دبیرستان هایی هند تدریس را شروع می کند.

فعالیت های گاندی در کشور آفریقای جنوبی

گاندی زمانی که ۲۳ ساله داشت به کشور آفریقای جنوبی می رود تا وکالت یکی از دوستان یا آشنایان اش را بر عهده بگیرد.

او بعد از اینکه به کشور آفریقای جنوبی وارد شد تبعیض نژادی را با وضوح درک نمود که از تفاوت رنگ پوست او با دیگران نشات گرفته می شد.

در این خصوص در کتابی از زندگینامه مهاتما گاندی در این باره بیان شده است که به او اجازه داده نمی شد تا با افراد سفید پوست و اروپایی ها ارتباط برقرار کند و در کنار آن ها بنشیند.

به او دستور داده می شود تا در کنار راننده ای که بر روی زمین نشسته بوده است بنشیند.

او از نشستن بر روی زمین امتناع می کند و با واکنش شدیدی رو به رو می شود و او را کتک می زنند.

گاندی نمونه های زیادی از آزار و اذیت ها بابت تبعیض رنگ پوست خود با دیگران در آفریقای جنوبی بیان کرده است که در کتاب های مختلف در خصوص زندگینامه مهاتما گاندی به آن ها اشاره شده است.

گاندی به مدت ۲۱ سال در این کشور زندگی کرد و اتفاقات و حوادث زیادی را تجربه نمود.

وی در نهایت توانست که دیدگاه های سیاسی و اخلاقی خود را پرورش داده و با وجود این شرایط رشد کند.

تلاش های گاندی برای دستیابی به استقلال

مهاتما گاندی بین مسلمانان و هندو های کشورش هندوستان، وحدت را برقرار نمود. 

همچنین او در رژه نمک که در آن جمعیت زیادی حضور داشتند شرکت کرد.

او مسافتی طولانی و زیاد حدود ۴۰۰ کیلومتر را از شهر احمد آباد تا ساحل داندی طی نمود.

علت انجام این کار مهاتما گاندی این بود که نمک را از آب دریای داندی بگیرد، وی قصد داشت توانایی کشور هند را در تولید نمک به نمایش بگذارد.

همینطور او تلاش کرد این مورد را به جهانیان اثبات کند که هندوستان می تواند بدون پرداخت مالیات نسبت به تولید بسیاری از مواد خوراکی اقدام نماید.

او این فعالیت را برای اینکه با تحریم کالاهای انگلیسی مبارزه کنند با تشویق مردم هند انجام داد اما بازتاب این اتفاق جهانی شد و همین جهانی شدن انگلیسی ها را وادار به انجام مذاکره در این زمینه نمود.

تلاش های بی وقفه گاندی باعث دستیابی هندی ها به استقلال شد و به عنوان یکی از دستاورد های بزرگ گاندی از آن یاد می شود.

اعتقادات مهاتما گاندی

او در این باره نیز می گوید که وظیفه هر شخصی نسبت به خودش و خانواده اش و کشورش و جهان از همدیگر جدا و تفکیک شده نیست و یه یکدیگر مربوط است.

افراد نمی توانند که به خودشان یا به خانواده آسیب برسانند و از طرفی دیگر به کشورشان خدمت کنند.

همچنین با آسیب زدن به جهان امکان خدمت به کشور وجود ندارد.

در زندگینامه مهاتما گاندی نکته ای که بسیار به آن اشاره شده این است که او همیشه به دنبال این بود که حقیقت را پیدا کند و آن را آشکار سازد.

او تلاش می کرد که از اشتباهات خود درس بگیرد و با به کار بستن تجربه هایش به حقیقت ها پی ببرد.

مهاتما گاندی از تجربیات خود در نوشته هایش اینگونه یاد می کند که ماجراهای تجربیات من با کشف حقیقت ها شروع می شد.

مهاتما گاندی بر این باور بود که کسی که در حال خدمت به جامعه است باید زندگی ساده و بی آلایشی داشته باشد.

همینطور معتقد بود که این زندگی ساده و بدور از تجملات در آیین برهمایی برقرار و جاری است.

او یک روز در هفته را به سکوت کردن و گرفتن روزه سکوت اختصاص می داد.

چراکه معتقد بود که انجام چنین کاری آرامش را به زندگی او تزریق می کند.

آیین برهما

در زندگینامه مهاتما گاندی بیان شده که او در سن ۳۶ سالگی به صورت کامل از برقراری کردن رابطه جنسی امتناع کرد و حتی حاضر نبود که دیگر با همسرش رابطه برقرار کند.

این نوع عقیده از آیین برهما نشات گرفته است‌ که‌ در این آیین معتقد بودند نداشتن رابطه جنسی باعث نزدیکی به خدا می شود. 

چرا به او مهاتما گاندی می گفتند؟

همانطور که بیان کردیم گاندی رهبری مردم هند را بر عهده داشت تا آن ها را از استعمار بریتانیایی ها نجات دهد.

به همین خاطر از او به عنوان نماد آزادی یاد می شود و به او لقب مهاتما داده شده است که به معنی روح بزرگ است.

گاندی با توجه به زندگی ساده زیستانه ای که در پیش گرفته بود از اینکه به او لقب های اینچنینی داده شود بیزار بود اما با این وجود همه مردم هند او را با نام مهاتما گاندی صدا می زدند.

همچنین مردم هند، وی را بخاطر خدماتی که به آن ها ارائه کرده است پدر ملت نیز صدا می زنند.

ترور و درگذشت مهاتما گاندی

در زندگینامه مهاتما گاندی به این نکته اشاره شده که چندین بار جان او را تهدید کرده اند و قصد داشته اند که وی را بکشند و از بین ببرند.

اما سرانجام ناتورام قادسی موفق به ترور وی شد، او سه گلوله را به سمت مهاتما گاندی شلیک کرد.

این سه گلوله به قفسه سینه وی اصابت کرده و او را در محلی که تمامی افراد به سمت محل عبادت می رفتند به خواب ابدیت فرو برد.

در واقع پس از ۷۸ سال زندگی مهاتما گاندی در تاریخ ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸ (۹ بهمن ۱۳۲۶ شمسی) در دهلی نو در کشور هند درگذشت.

با پیچیده شدن خبر مرگ گاندی در جهان، همگی متعجب شده و بابت مرگ او احساس تاسف کردند.

کسی باور نمی کرد که او اسیر خاک شده باشد و حالا در جهان دیگر نباشد.

کلام آخر

در این مقاله درباره زندگینامه مهاتما گاندی صحبت کردیم و اطلاعاتی را در خصوص زندگی این شخصیت بزرگ برای شما بیان نمودیم تا شما را با این شخصیت بزرگ آشنا کنیم.

آشنایی با این شخصیت ها برای افراد درس هایی بزرگ دارد و می تواند در زندگی و موقعیت های حساس به آن ها کمک های زیادی بکند تا بتوانند در شرایط سخت با توجه به تجربیات این بزرگان از این شرایط به خوبی بیرون بیایند.

ناگفته نماند او بزرگترین رهبر تاریخ هند می باشد که قدم های زیادی را در راستای آزادی هندی ها برداشته است.

روش و شیوه ای که گاندی به آن معتقد بود و بر اساس آن عمل می کرد، به کار نبردن ترور و خشونت برای رسیدن به اهداف مورد نظرش بود.

او تمامی روش هایی را که ذره ای خشونت در آن وجود داشت، رد می کرد.

این روش و شیوه عملکرد که در زندگینامه مهاتما گاندی وجود داشت به فلسفه ای به نام ساتیاگراها معروف است.

این فلسفه در زبان سانسکریت به معنی تلاش کردن و کوشش برای دستیابی پیدا کردن به حقیقت است و در معنای لفظی به معنی محکم گرفتن حقیقت می باشد.

این فلسفه از گاندی باعث شده دیگر حرکت های سیاسی در برخی از کشور ها از آن الهام بگیرند و بدون خشونت برای رسیدن به مقاصد خود تلاش کنند.

از اینکه تا پایان این مقاله ما را همراهی کرده اید از شما بسیار تشکر می کنیم و همراهی شما برای ما ارزش زیادی دارد.

در صورتی که انتقاد و پیشنهادی برای ما دارید آن را در پایین سایت و در قسمتی تحت عنوان نظرات کاربران بیان کنید تا در مقاله های بعدی آن ها را مدنظر قرار دهیم.