اشتراک ویژه ورود / ثبت نام

زندگینامه لئو تولستوی، بررسی زندگی شخصی + دیدگاه و آثار

زندگینامه لئو تولستوی، بررسی زندگی شخصی + دیدگاه و آثار

تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۴۰۲

اگر شما هم به خواندن کتاب و رمان های معروف و مشهور دنیا علاقه داشته باشید، قطعا رمان های جنگ و صلح و آنا کارنینا را خوانده اید. این دو کتاب فوق العاده و باورنکردنی اثر یکی از مشهورترین رمان نویسان روسی است که لئو تولستوی نام دارد.

لئو نیکلایویچ تولستوی یکی از فیلسوفان و عارفان و نویسندگان اهل کشور روس می باشد که رمان های بسیار معروفی را نوشته است و این رمان ها در سر تا سر دنیا بسیار پرطرفدار هستند و اکثر افراد نام آن ها را شنیده اند.

تولستوی در طول دوران زندگیش بار ها نامزد دریافت جایزه صلح نوبل و نوبل ادبیات شد اما هیچگاه موفق به دریافت این جوایز نشد.

طرفداران و هواداران این نویسنده فوق العاده در کشور روسیه کم نیستند و افراد زیادی به  او علاقه دارند.

مردم کشور روسیه به علت علاقه و ارزش زیادی که برای تولستوی قائل بودند، سکه طلای یادبودی را برای بزرگداشت این نویسنده بزرگ روسی ضرب کرده اند.

این نویسنده در دوران حیات و زندگی خود بسیار سرشناس و معروف بود اما هرگز از سبک زندگی ساده زیستانه خود دور نشد.

دز این بخش از زندگینامه افراد موفق قصد داریم زندگینامه لئو تولستوی را مورد بررسی قرار دهیم پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.

اصالت و تولد لئو تولستوی

لئو تولستوی

لئو تولستوی (Leo Tolstoy) در ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی (۱۸ شهریور ۱۲۰۷ شمسی) در شهر تولا واقع در کشور روسیه متولد شد.

در رابطه با اصل و نسب او اینگونه نوشته شده است که تولستوی ها جزو یکی از خانواده های اشراف قدیمی در کشور روسیه بوده اند.

این خانواده اشراف اجداد خود را به یکی از افراد اسطوره ای در روسیه به نام ایندریس ربط می دهند.

ایندریس اسطوره ای کسی بود که به همراه پسرش که لیتوینوس نام داشت از محلی به نام نمک، سرزمین سزار خودشان را به چرنیگوف رساندند.

لیتونیس و زیگمونت و یک دوژینا که از ۳۰۰۰ نفر تشکیل شده بود. در ادامه زندگینامه لئو تولستوی آورده شده که برای مدت های طولانی برای اینکه آلمانی ها را توصیف کنند از یک واژه به نام Nemec استفاده می کردند اما پس از مدتی همزمان با سفر ایندریس از این واژه برای توصیف کردن خارجی هایی که به زبان روسی مسلط نبودند صحبت کنند، اطلاق داده شد.

بعد از این ایندریس با نام دیگری به نام لئونتی با همراهی دو پسرش که کنستانتین و فئودور نام داشتند، به ارتدکس شرقی رفت.

نوه کنستانتین که آندری خاریتونوویچ نام داشت پس از اینکه از چرنیگوف به مسکو نقل مکان کرد، توسط واسیلی دوم مسکو لقب کرد و آن لقب تالستی است که تحت عنوان چاق ترجمه می شود.

در آن زمان بخاطر نام های مشرکان ای که انتخاب می شد و اینکه در آن زمان چرنیگوف توسط شخصی به نام دمتریوس اول استارشی تحت نظارت و اداره بود.

تعدادی از محققان پس از جست و جو و ارزیابی ها به این نتیجه می رسند که اصالت آن ها لیتوانیایی است و در حقیقت از قسمتی به نام دوک نشین های بزرگ لیتوانی آمده اند.

در این هنگام بود که دیگر در اسناد این مدت نام ایندریس مشاهده نشد و کتاب های مرجع و تواریخ چرنیگوف که متعلق به پیوتر تولستوی بودند نیز گم شدند.

در این زندگینامه لئو تولستوی نیز نوشته شده که اولین اعضای خانواده این نویسنده در قرن ۱۷ زندگی می کرده اند.

بر این اساس پیوتر تولستوی که به عنوان بنیانگذار خانه اشرافی شناخته می شود، از جانب پتر کبیر لقب کنت را دریافت می کند.

آشنایی با خانواده و توجوانی لئو تولستوی

کتاب صوتی آرزوی تو دستور توست اثر کوین ترودو

پدر لئو، کنت گراف نیکلای ایلیچ تولستوی نام داشت و مادرش یکی از شاهزاده خانم ها به نام ماریا نیکلایونا والکونسکایا بود.

زمانی که لئو دو ساله بود پدرش را از دست می دهد.

زمانی که در سن کودکی به سر می برد و تنها ۹ سال داشت، مادرش می میرد و او تنها می شود.

پس از مرگ پدر و مادرش، عمه لئو که تاتیانا نام داشت سرپرستی او را به عهده می گیرد.

در زندگینامه لئو تولستوی بیان شده که لئو زمانی که به سن ورود به دانشگاه می رسد دانشگاه قازان را برای تحصیل در رشته زبان های شرقی انتخاب می کند.

او بعد از سه سال تلاش در این رشته تصمیم می گیرد در رشته حقوق و وکالت تحصیل خود را ادامه دهد.

او تصمیم داشت که وکیل شود و زندگی ۳۵۰ کشاورز بیچاره را که درگیر نابسامانی شده بودند نجات دهد.

در واقع این کار بعد از اینکه پدر و مادرش فوت کردند به او محول شد و حالا وقت رسیدگی کردن به این موضوع فرا رسیده بود که اوضاع و وضعیت کشاورزی را بهتر کند.

با توجه به زندگینامه لئو تولستوی، او یک سال بعد تحصیل در رشته حقوق را رها کرده و به محل تولدش بر می‌گردد.

پس از گذشت ۴ سال از این اتفاق او تصمیم می گیرد که به ارتش روسیه ملحق شود و پس از نوشتن نام اش در ارتش به مأموریت قفقاز که به تازگی در دستان کشور روسیه قرار گرفته بود، می رود.

او در این زمان نوشتن کتاب کودکی را آغاز می کند و پس از اتمام آن در سال بعدش در یک مجله این اثر به چاپ می رسد.

شروع نوشتن حرفه ای

لئو تولستوی در حال نوشتن

با توجه به موارد بیان شده در زندگینامه لئو تولستوی، او در زمانی که مشغول خدمت به ارتش تزار بود فعالیت و نوشتن حرفه ای خود را شروع می کند.

تجربه او از فضای جنگ و بودن در آن زمان و مکان باعث می شود تا او برای نوشتن رمان ها و کتاب هایش بتواند از اتفاقات رخ داده و زندگی مردم و همچنین وقایعی که در حال رخ دادن بود، الهام بگیرد و نوشته های پربار و فوق العاده ای را بنویسد.

او پس از ۴ سال خدمت در این ارتش به ارتش کریمه ملحق می شود. حالا او ستوانی است که در حال خدمت و دفاع از وطنش است.

او تجربیات خودش از دوران خدمت در ارتش کریمه را در کتابی به نام حکایت های سواستوپل که حاوی سه داستان می باشد، می نویسد.

در زندگینامه لئو تولستوی نوشته شده که او در زمان نوشتن این داستان ها قصد داشته است که تجربه ها و دریافت های خودش از جنگ را با چهره ای دیگر بیان کرده و به دیگران نشان دهد.

او دو سال پس از زمان ملحق شدن اش به ارتش کریمه از ارتش بیرون می آید و به محل تولد اش برمی‌گردد.

لئو تولستوی تصمیم می گیرد که برای ۶ ماه به ۵ کشور فرانسه، انگلستان، آلمان، ایتالیا و سوئیس سفر کند.

هدف او از سفر به این کشور ها آشنایی با فرهنگ و باور های مردم این چند کشور بود.

او دو سال بعد از شروع سفرش داستانی به نام سه مرگ را منتشر می کند.

در سال بعد از انتشار داستان سه مرگ، یکی از اقدامات بزرگ در زندگی اش را رقم می زند و دبستانی را برای کودکان و دهقان زادگان منطقه یاسنایا پالیانا می سازد.

زندگی شخصی لئو تولستوی

لئو تولستوی به همراه همسرش

در زندگینامه لئو تولستوی اینگونه نوشته شده است که او در سال ۱۸۶۲ میلادی با دختر ۱۸ ساله ای که آلمانی بوده است آشنا می شود و پس از مدتی با او ازدواج می کند.

این دختر ۱۸ ساله که حالا همسر تولستوی شده است، سوفیا آندره پونا برس نام دارد.

همسرش سوفیا از تولستوی بسیار پشتیبانی می کند و او را در این مسیر تشویق می نماید که راه خود را ادامه دهد و ناامید و بی انگیزه نگردد و فعالیت نوشتن خود را رها نکند.

حمایت های او برای تولستوی بسیار با ارزش بود.

زندگینامه لئو تولستوی در دوران ازدواج در کنار عاشقانه های زیبا دارای تنش های زیادی بوده است.

تنش های زندگی سوفیا و لئو از زمانی آغاز می شود که سوفیا دفترچه خاطرات تولستوی را که در آن خاطرات خوشگذرانی ها و هوسرانی هایش را نوشته بود، پیدا می کند.

سوفیا زمانی که این نوشته ها را پیدا کرده و می خواند، بسیار ناراحت و غمگین شده و در گوشه ای این یادداشت را می نویسد که این دوران ناخوشایند و زننده تولستوی در آن زمان قابل قبول و پذیرفتنی نیست.

در زندگینامه لئو تولستوی چنین نوشته شده است که او در این دوران در مسئله های فلسفه ای بسیار غرق می شود و همین باعث سخت تر شدن این دوران در زندگی سوفیا و تولستوی می شود.

حاصل ازدواج لئو و سوفیا، ۱۳ فرزند بود که ۴ تا از فرزندان آن ها در کودکی می میرند و از دنیا می روند.

لئو تولستوی و صدای باقی مانده از او

لئو تولستوی در سال های پایانی حیات اش

در بخشی از زندگینامه لئو تولستوی نوشته شده است که یکی از گزارشگر های معروف روزنامه نیویورک تایمز که استیون بونسال نام داشت به کشور روسیه سفر می کند و لئو تولستوی را ملاقات می کند.

بعد از اینکه استیون بونسال به آمریکا برمی گردد، به واسطه رابطه دوستانه ای که با توماس ادیسون داشته است به او سفارش می دهد تا یک دستگاه گرامافون ضبط صدا برای او بسازد تا این دستگاه را برای لئو تولستوی ارسال کند.

توماس ادیسون پس از ساخت این دستگاه آن را برای تولستوی ارسال می کند. سپس از او می خواهد تا صدای خودش را که با زبان های مختلف صحبت می کند بر روی استوانه های مومی ضبط کند.

تولستوی از این ماجرا و دستگاه استقبال می کند و صدایش را در حالی که به زبان های مختلف صحبت می کند، ضبط نمی نماید.

همچنین او از این دستگاه برای ثبت افکار و نظرات اش که آن ها را بیان می کرده استفاده می کند.

تعداد زیادی از استوانه های مومی حاوی صدای تولستوی از بین رفته اند اما هنوز هم چند مورد از آن ها باقی مانده است و یادگاری هایی از چند سال پایانی زندگی تولستوی در این جهان هستند.

بهبود وضعیت اجتماعی و آموزشی کودکان

لئو تولستوی در کنار همسر سوفیا آندره پونا برس

در مواردی که در زندگینامه لئو تولستوی به ثبت رسیده است، قسمتی به فعالیت ها و اقدامات این نویسنده روسی در راستای بهبود پیدا کردن وضعیت اجتماعی و آموزشی کودکان اختصاص یافته است.

در این قسمت ها از زندگینامه لئو تولستوی بیان شده است که وی برای کودکان ارزش زیادی قائل می شد و نگاه خاصی برای آموزش و تربیت آن ها داشت.

به همین خاطر به مدت ۵ سال با افراد سرشناس کشور های اروپایی غربی دیدار کرد. او در طی این صحبت ها و دیدار ها تجربه های زیادی بدست آورد و از آن ها برای نوآوری یک رشته جدید استفاده نمود.

او در همین زمان از ژان ژاک روسو پیروی می کند و اقدام به پایه ریزی کردن دبستان در روستا ها می کند.

در همین قسمت از زندگینامه لئو تولستوی نامه او به یکی از خویشاوندان اش که کارهای دربار را سرپرستی می کرد و پیشکاری در زمین های تزار روسیه بر عهده اش بود، آورده شده است.

او در این نامه چنین نوشته است که هر زمان که وارد مدرسه می شوم و چهره های تکیده و ژولیده و برق چشم های این کودکان را می بینم، ناآرام و بی قرار می شوم و حالتی همچون زمانی که افراد مست و رفتار های ناشی از مستی آن ها را می بینم، به من دست می دهد.

خداوند بزرگ من چگونه می توانم این کودکان معصوم را نجات دهم و نمی‌دانم که باید به کدام یک از آن ها کمک کنم.

وی در طول دوران فعالیتش در این زمینه بین کودکان هیچ تفاوتی را قائل نمی شد و دانش آموزان ممتاز و برتر را هیچوقت از بقیه دانش آموزان جدا نکرد.

او این کار را کرد تا بتواند به خوبی به هر دانش آموزی رسیدگی کنند و به خوبی به آن ها آموزش بدهد.

در ادامه بیان این قسمت ها در زندگینامه لئو تولستوی نوشته شده که این مدرسه از سمت اداره سلطنتی تزار تعطیل شدند اما تولستوی دست از تلاش های خود نکشید و فعالیت های فرهنگی خود را ادامه داد.

او کتاب هایی را در زمینه علوم طبیعی و انسانی برای کودکان نوشت تا آن ها را با ارزش های معنوی و اخلاقی آشنا کند و درس هایی را با وجود تعطیلی مدارس به آن ها بدهد.

در قرن بیستم میلادی میلیون ها کودک اهل کشور روسیه با استفاده از آموزش های الفبایی که به سبک تولستوی بود، اولین سال تحصیل علم و دانش خود را آغاز کردند.

تولستوی در زندگی آن کودکان تاثیر زیادی را از خود برجای گذاشت.

وفات و سال های پایانی


اتاق خواب ساده تولستوی برای آخرین سال های زندگی اش در یاسنایا پولیانا.

در آخرین قسمت های زندگینامه لئو تولستوی اینگونه نوشته شده که او مشکلات زیادی را تجربه کرد. 

از مشکلات تولستوی در سال های پایانی عمرش می توان به مواردی مثل فشار های وارده از جانب حکومت، سخت گرفتن های پلیس تزاری و ضبط کردن پیش نویس های رمان های نوشته شده توسط تولستوی و مشکلات خانوادگی وی اشاره کرد.

تولستوی در روز های آخر زندگی اش در این دنیا به همراه دختر کوچک اش و پزشک خانوادگیشان، همسر خودش را ترک می کند و سفر خود را به جنوب روسیه آغاز می کند.

در زندگینامه لئو تولستوی از این سفر به عنوان آخرین سفر لئو یاد می شود.

او در ایستگاه راه آهن استاپوفو در ۲۰ نوامبر سال ۱۹۱۰ میلادی (۲۸ آبان ۱۲۸۹ شمسی) از دنیا می رود و بعد از دو روز در زادگاهش دفن شده و به خاک سپرده می شود.

کلام آخر

در این مقاله تلاش کردیم تا مطالب و اطلاعاتی را در خصوص زندگینامه لئو تولستوی برای شما بیان کنیم و شما را تا حدودی با این نویسنده معروف روسی که طرفداران زیادی دارند و علاقه مندان به کتاب های نوشته شده توسط او کم نیستند، آشنا کنیم.

از اینکه تا پایان این مقاله ما را همراهی کرده اید، از شما بسیار ممنونیم و تقاضا می کنیم در صورتی که انتقادی از متن های نوشته شده دارید، آن ها را در قسمت پایین و در کادری تحت عنوان نظرات کاربران یادداشت کنید.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2015 © تمامی حقوق این سایت متعلق به جادوی باور است.
Whatsapp
phone