اشتراک ویژه ورود / ثبت نام

زندگینامه فریدریش نیچه، بررسی آثار و دیدگاه ها + زندگی شخصی

زندگینامه فریدریش نیچه، بررسی آثار و دیدگاه ها + زندگی شخصی

تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۴۰۲

فریدریش نیچه یک شاعر، دانشمند، آهنگساز و زبانشناس برجسته و مشهور آلمانی بود.

فعالیت ها و آثار نیچه تاثیر زیادی در تاریخ داشته است. در واقع آثار او به فلسفه غرب و تاریخ اندیشه مدرن جهت داد.

وی در سال ۱۸۶۹ میلادی (۱۲۴۷ شمسی) یعنی در سن ۲۴ سالگی، در دانشگاه بازل به کرسی فیلولوژی کلاسیک یا لغت شناسی کلاسیک دست پیدا کرد.

او جوان ترین فرد در تاریخ دانشگاه به شمار می رود که به چنین عنوانی دست پیدا نمود.

فریدریش به دلیل بیماری هایی که در طول زندگی داشت، مجبور شد از دانشگاه بازل انصراف دهد.

در دهه بعد زندگی اش، به تکمیل قسمت اصلی آثارش که قبلا به نگارش درآورده بود، مشغول شد.

وی دچار بیماری نرم شدگی مغز بود که از پدرش به ارث برده بود ولی آن را یک موهبت برای پیدایش افکار نو می دانست.

در سال ۱۸۸۹ میلادی (۱۲۶۷ شمسی) کاملا قوای ذهنی خود را از دست داد و دچار فروپاشی کامل ذهنی شد. به همین دلیل تا زمان مرگ تحت مراقبت مادر و سپس خواهرش قرار گرفت.

نیچه سرانجام در سال ۱۹۰۰ میلادی (۱۲۷۸ شمسی) دچار عارضه ذات الریه شده و در اثر سکته های پی در پی درگذشت. 

در ادامه این بخش از زندگینامه افراد موفق، زندگینامه فریدریش ویلهلم نیچه را به طور دقیق تر بررسی خواهیم کرد. پس در ادامه با ما در سایت جادوی باور همراه باشید.

تولد و کودکی فریدریش نیچه

فریدریش نیچه

فریدریش ویلهلم نیچه (Friedrich Wilhelm Nietzsche) در ۱۵ اکتبر سال ۱۸۴۴ میلادی (۲۳ مهر ماه ۱۲۲۳ شمسی) در شهری کوچک به نام روکن واقع در لایپزیک پروس متولد شد.

والدین او کارل لودینگ نیچه و فرانسیسکا یک سال قبل از به دنیا آمدن نیچه در سال ۱۸۴۳ میلادی (۱۲۲۲ شمسی) ازدواج کردند.

الیزابت فورستر نیچه و لودینگ جوزف خواهر و بردار فریدریش هستند.

پدر او در اثر بیماری مزمن مغزی درگذشت و سپس برادرش شش ماه پس از مرگ پدرش، در سن دو سالگی فوت کرد.

در زندگینامه فریدریش نیچه نوشته شده است که او پس از مرگ پدر و برادرش، به همراه خانواده به ناومبورگ نقل مکان نمود و با مادربزرگ و عمه هایش زندگی می کردند.

این محیط که کاملا زنانه و دین دارانه بود، بر روحیه نیچه تاثیر زیادی گذاشت.

خانواده وی پس از مرگ مادربزرگش در سال ۱۸۵۶ میلادی (۱۲۳۴ شمسی) به خانه اصلی خود بازگشتند.

خانه آن ها هم اکنون به موزه و مرکز مطالعات نیچه تبدیل شده است.

در زندگینامه فریدریش نیچه آمده است که او دچار بیماری بوده و سردردهای شدید داشته و در نهایت در اثر بیماری سفلیس درگذشت.

زندگی شخصی

در سنین نوجوانی، او به لو آندرئاس سالومه و همچنین کازیما واگنر ابراز عشق و علاقه کرده بود.

لوسالومه که دختری اهل تفکر و آزاد اندیش بود، با دوستش پل ری به او خیانت کرد و ضربه محکمی به او وارد نمود که باعث شد بیماری نیچه تشدید یابد.

در اواخر عمر نیچه، خواهرش از او مراقبت می کرد.

او در دهه آخر عمرش کاملا مجنون شده بود.

تحصیلات فریدریش نیچه

دوره پولسازی کن هوندا – (Money EQ) آزادی مالی به سبک ژاپنی

در زندگینامه فریدریش نیچه درباره تحصیلات او آمده است که نیچه در یک مدرسه پسرانه و سپس در یک مدرسه خصوصی تحصیل کرده است.

او در آن جا با افرادی مثل گستاو گروک، ویلهلم پیندر و رادولف واگنر که خانواده آن ها بسیار محترم بودند، رابطه دوستی برقرار می کند.

نیچه در سال ۱۸۵۴ میلادی (۱۲۳۲ شمسی) دبیرستان خود را در مدرسه معروف به نام دوم گیمنازیوم که در ناومبرگ بود گذراند.

او به واسطه پدرش که به عنوان کشیش به دولت خدمت کرده بود، بورسیه مدرسه ای به نام پفورتا شد که در جهان بسیار مشهور بود.

او از ۱۲ سالگی نوشتن شعر را آغاز نمود.

نیچه در مدرسه پفورتا مشغول به تحصیل شد و با افرادی مثل کارل فون گرسدوف و یاکوب دویسن رابطه ای دوستانه برقرار کرد.

او این دوران را با شاعری و نگارش موسیقی می گذراند و تابستان ها در ناومبرگ، انجمن ادبی و موسیقیایی به نام گرمانیا را هدایت می نمود.

او توانست زبان یونانی، لاتین، فرانسوی و عبری را بیاموزد و منابع دست اول مهم را مطالعه کند.

در زندگینامه فریدریش نیچه نوشته شده است که او در دوران دبیرستان، برای اولین بار، تجربه زندگی به دور از خانواده را در یک شهر کوچک کسب کرد.

نیچه در پفورتا معمولا به دنبال کردن موضوعاتی تمایل داشت که نامناسب و ناشایست توصیف می‌ شدند.

او در این دوره با آثار فریدریش هولدرلین آشنا شد که تقریبا ناشناخته بود.

نیچه او را شاعر محبوب خواند و مقاله ای درباره او نوشت.

او همچنین در این دوره با شاعری غیرعادی به نام ارنست اورتلپ آشنا شد که اغلب مست بود و احتمالا از طریق او با موسیقی و آثار ریچارد واگنر آشنا شد.

تحصیل در دانشگاه

در زندگینامه فریدریش نیچه آمده است که نیچه پس از گذراندن دوران دبیرستان، به تحصیل الهیات و فیلولوژی کلاسیک در دانشگاه بن پرداخت و قصد رسیدن به مقام کشیش پروتستان را داشت.

او بعد از یک ترم انصراف داد و ایمان مذهبی خود را رها کرد.

وی در سال ۱۸۶۲ میلادی (۱۲۴۰ شمسی) مقاله ای به نام سرنوشت تاریخ را نگارش کرد و استنباط نمود که تعالیم بنیادین مسیحیت، تحت تاثیر پژوهش های تاریخی بی اعتبار شده است.

دو کتاب زندگی مسیح و جوهر مسیحیت تاثیر زیادی روی نیچه داشت.

فریدریش نیچه در سال ۱۸۶۵ میلادی (۱۲۴۳ شمسی) وارد دانشگاه لایپزیک شد و به مطالعه لغت شناسی پرداخت و خیلی زود آثاری در حوزه لغت شناسی ارائه داد.

نیچه، بخش شوپنهاور همچون آموزگار را در کتاب تاملات نابهنگام نگارش نمود.

او در دانشگاه با فلسفه یونان آشنا شد و کتاب تاریخ ماتریالیسم را مطالعه کرد.

با توجه به زندگینامه فریدریش نیچه، او قبل از اینکه به فلسفه روی بیاورد، کار خود را به عنوان یک زبان شناس کلاسیک شروع نمود.

نیچه در ۲۴ سالگی که نه دکترای خود را تمام کرده بود و نه گواهی تدریس داشت، جوان ترین فرد در دانشگاه بازل شناخته شد که کرسی زبان شناسی کلاسیک را داشته است.

او در سال ۱۸۶۹ میلادی (۱۲۴۷ شمسی) از دانشگاه لایپزیگ، دکترای افتخاری دریافت کرد.

نیچه در این دوران به واسطه جاکوب برک هارت که نویسنده کتاب تمدن رنسانس در ایتالیا بود با ریچارد واگنر که یک موسیقیدان بود آشنا شد که در زندگی و افکار نیچه تاثیر عمیقی گذاشت.

سال های آخر زندگی فریدریش نیچه

سال های آخر زندگی فریدریش نیچه

با توجه به آنچه که در زندگینامه فریدریش نیچه بیان شده است، او در سال ۱۸۶۹ میلادی (۱۲۴۷ شمسی) تابعیت خود را لغو کرد و یک زندگی کولی وار را در آلمان، سوئیس و ایتالیا می گذراند.

نیچه در پانسیون ها زندگی می کرد.

او دائما در حال نوشتن بوده و بین سال های ۱۸۷۲ میلادی (۱۲۵۰ شمسی) تا ۱۸۸۸ میلادی (۱۲۶۶ شمسی) مهم ترین آثارش را نوشته است.

همان طور که در زندگینامه فریدریش نیچه بیان شد، وی در تمام دوران زندگی دچار بیماری بوده و سردردهای شدیدی داشته است.

در نهایت در در سال ۱۸۸۹ میلادی (۱۲۶۷ شمسی) که ۴۵ ساله بود، دچار فروپاشی ذهنی شد و قوای ذهنی خود را به طور کامل از دست داد.

او تا سال ۱۸۹۷ میلادی (۱۲۷۵ شمسی) تحت مراقبت مادرش بود.

پس از مرگ مادرش، تحت مراقبت خواهرش الیزابت قرار گرفت و در نهایت در سال ۱۹۰۰ میلادی (۱۲۷۸ شمسی) در اثر ذات الریه و سکته های مغزی متعدد در گذشت.

با توجه به مطالبی که در زندگینامه فریدریش نیچه گفته شده است، الیزابت بعد از مرگ برادرش، ویراستاری آثار وی را انجام داد.

الیزابت برخی آثار نیچه را که منتشر نشده بود، بر اساس ایدئولوژی نازیسم ملی گرایانه بازنویسی کرد.

برخی پژوهشگران قرن بیستم، این ویراست ها را نقد کردند و ویراست های تازه ای از او عرضه شد.

بهترین آثار فریدریش نیچه و ویژگی آن ها

همان طور که در زندگینامه فریدریش نیچه گفته شد، او زندگی پرتلاطمی داشت و دچار بیماری بود.

نیچه سردردها را نتیجه زایش افکار نو می دانست. افراد بسیاری بودند که در زندگی وی تاثیر بسزایی داشتند.

او یکی از منتقدین مهم سنت فلسفی بود و غالبا تفکراتی داشت که در زمانه خود متفاوت و بدیع بودند.

نیچه یکی از نویسندگان و اندیشمندانی می باشد که تاریخ به خود دیده است.

جزو معدود نویسندگان و فیلسوفانی است که قلم گیرایی دارد.

سبک نگارش نیچه، یک شوخی بزرگ و گستاخانه است.

در نوشته هایش به بخش های مختلف زندگی بشر توجه کرده و نظرات چالش برانگیزی را ارائه می دهد.

نیچه اغلب مبهم و گنگ صحبت کرده و در بیان آنچه که در سر دارد، مردد است.

در ادامه چند نمونه از آثار و نوشته های نیچه را بیان می کنیم.

از جمله مشهورترین آثار فردریش نیچه می توان به کتاب های زیر اشاره کرد:

  • زایش تراژدی
  • تاملات نابهنگام
  • انسانی زیاده انسانی
  • حکمت شادان
  • چنین گفت زرتشت
  • فراسوی نیک و بد
  • آدمی با دیگران
  • تبار شناسی اخلاق
  • اینک آن انسان

شکل اصلی آثار و نوشته های فردریش نیچه از نقد فرهنگی، قصه، جدل فلسفی و شاعری تشکیل شده است.

در کنار آن به لغت شناسی، تاریخ، هنر، دین و دانش نیز پرداخته است.

آثار و نوشته های نیچه سرشار از جملات طعنه آمیز، کنایه و جملات قصار است.

در عین حال از مباحث گوناگونی مانند خود آگاهی، اخلاق، تراژدی، معرفت شناسی، زیبایی شناسی و همچنین خداناباوری نیز استفاده کرده است.

سبک نگارش و دیدگاه

فریدریش نیچه امروزه به عنوان پیشگام اگزیستانسیالیسم، پست مدرنیسم و پسا ساختارگرایی شناخته شده است.

رویکردهای متعددی درباره زندگینامه فریدریش نیچه و نگرش او می توان پیدا کرد.

می توان درباره مارکسیست، انتقادی، چپ گرا بودن و حتی فاشیست بودن او صحبت کرد.

برخی افراد نیچه را به عنوان روانشناس یا جامعه شناس می شناسند و برخی افراد مثل برتراند راسل او را پدیده ای ادبی می دانند.

نیچه زندگی کولی واری داشت و جملات طعنه آمیز و انتقادی را در کنار حملاتش به میهن پرستی و یهودی ستیزی بیان کرد.

این رفتارها و جملات او، باعث محبوبیت نیچه در جریان های چپ گرایانه شده است.

همزمان انتقاداتش به دموکراسی و اراده قدرتمندش، او را محبوب راست افراطی ها می کند.

ژرژ باتای درباره فلسفه فریدریش نیچه، بر این باور است که افکار نیچه بسیار آزاد بوده و نمی تواند توسط هر جنبش سیاسی مورد استفاده قرار بگیرد.

او در نیچه و فاشیست ها، با استدلال علیه چنین ابزارسازی هایی توسط چپ یا راست، اعلام کرد که هدف نیچه، دور زدن زمان کوتاه سیاست مدرن، دروغ ها و ساده سازی ذاتی آن ها است تا وارد یک بازه زمانی تاریخی بزرگ شود.

کارل یاسپرس می گوید که افکار نیچه برای کسانی که می توانند در مسیر و حرکت آن سهیم شوند، مانند یک موفقیت ظاهر شده و برای کسانی که خواستار امور معتبر جاودانه هستند، تهی می باشد.

نیچه افق های محدودکننده را از بین می برد و فضایی بی کرانه ظاهر می کند.

سبک نگارش نیچه از نگاه فلسفی او برآمده است.

او از جملات بلند پرهیز می کند و از زبان شاعرانه و طعنه آمیز استفاده می نماید.

برای خواننده این امکان را فراهم می کند تا تفسیرهای مختلفی از متن داشته باشند.

نیچه و شوپنهاور جزو بهترین نثر نویسان در جهان آلمانی زبان ها هستند.

مفاهیم فلسفی

طبق مطالب بیان شده در زندگینامه فریدریش نیچه، او فطرت روشنگری و پیامدهای آن را به خوبی تشخیص داده بود.

نیچه می گفت قبل از روشنگری، خدا معیارها را تعیین می کرد ولی اینک انسان جای خدا نشسته است و معیارها را تعیین می کند.

او عبارت خدا مرده است را ضروری می دانست، زیرا انسان باید مسئولیت پیامد قانون گذاری هایش را بر عهده بگیرد.

از مفاهیم اصلی فلسفه نیچه می توان به بازگشت جاویدان، اراده‌ی معطوف به قدرت و ابرانسان اشاره کرد.

نیچه بازگشت جاویدان را قاعده‌ای عملی به خواست می خواند. آنچه می‌خواهی چنان بخواه که بازگشت جاودانش را نیز بخواهی، نتیجه عملی این آموزه می باشد.

در واقع نیچه می خواهد از طریق این مفهوم، تاثیر عملی یک اگزیستانسیالیسم تمام عیار را محقق سازد.

فریدریش نیچه اراده‌ ای که به قدرت معطوف است یا خواست قدرت را میلی بنیادی در جهان می‌داند. این اراده در عمق هر کنش و واکنش وجود دارد.

نیچه می گوید جهان اراده‌ی قدرت است و دیگر هیچ. او هرگونه فضیلت یا حقیقتی را توهم می داند.

فریدریش نیچه به ‌دنبال ارتقای انسان و همچنین آزادی نیروهای او است.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2015 © تمامی حقوق این سایت متعلق به جادوی باور است.
Whatsapp
phone