اشتراک ویژه ورود / ثبت نام

زندگینامه کریس گاردنر نویسنده کتاب و فیلم در جست و جوی خوشبختی

زندگینامه کریس گاردنر نویسنده کتاب و فیلم در جست و جوی خوشبختی

تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۴۰۱

در ۹ فوریه ۱۹۵۴ کریس گاردنر (Chris Gardner) در میلواکی ویسکانسین ایالت متحده آمریکا متولد شد.  کریس گاردنر یک سخنران انگیزشی و یک کارآفرین است. او در ابتدای دهه ۱۹۸۰ میلادی یک بی خانمان بود.

کریس در آن سال ها بدون اینکه کار یا منبع درآمد مشخصی داشته باشه به همراه پسر کوچکش در سانفرانسیسکو زندگی می کرد.

او با سخت کوشی و تلاش بی پایان، تمامی موانعی که بر سر راهش قرار داشت را پشت سر گذاشت.

در ابتدا کریس گاردنر کارش را با خرید و فروش سهام آغاز کرد. سپس در سال ۱۹۸۷ سرانجام او موفق شد شرکت کارگزاری خود را تاسیس نماید.

کریس نویسنده کتاب از همین جا آغاز کن، برای رسیدن به هر آنچه می خواهی نویسنده کتاب زندگینامه خود به نام در جست و جوی خوشبختی است. او یک کارآفرین بسیار موفق است و در فعالیت های خیرخواهانه و بشردوستانه، امروزه نقش پررنگی دارد. 

در این بخش از سایت جادوی باور قصد داریم زندگینامه کریس گاردنر را به طور کامل مورد بررسی قرار دهیم، پس در ادامه با ما همراه باشید.

فیلم در جستجوی خوشبختی بر اساس زندگی گاردنر

فیلم در جستجوی خوشبختی بر اساس زندگی گاردنر

کریس گاردنر  در یک خانواده ضعیف، پر از مشکل و بی‌سواد متولد شد و دوران کودکی بسیار سختی را پشت سر گذاشت.

در دنیا افراد ثروتمند و موفق بسیار زیادی زندگی میکنند که مطالعه و تحقیق در مورد زندگینامه آن ها بسیار آموزنده و جذاب است.

اما سرگذشت و زندگی پر از فراز و نشیب کریس گاردنر، با تمامی آن ها متفاوت است.

کتاب پرفروش «در جستجوی خوشبختی» و «از همین‌جا شروع کن» است. فیلم در جستجوی خوشبختی که ویل اسمیت در آن نقش گاردنر را بازی می‌کند از روی کتابی با همین نام و بر اساس واقعیت زندگی کریس گاردنر ساخته ‌شده است.

از همان ابتدا، زندگی کریس با رنج و دردی غیر قابل وصف شروع شد. او حتی برای زنده ماندن، حداقل امکانات و شرایط لازم را هم نداشت.

پدر کریس مردی بسیار خشن و بد دهن بود و مادرش پس از تحمل سختی های فراوان چندین ساله از او جدا شد. پس از جدایی، کریس هیچگاه روی خوشبختی و آرامش را به چشم ندید.

مادرش به جرم اقدام به قتل و آتش زدن خانه، به زندان افتاد.

پس از زندانی شدن مادرش، کریس گاردنر بی سرپرست و بی حامی شد. در آن زمان انگار قرار نبود رنج ها و درد های او پایانی داشته باشد.

آوارگی و بی خانمانی بر غم ها و دردهایش افزوده بود. پس از گذشت سال ها او دیگر به سن جوانی رسید و خود را برای رفتن به نیروی دریایی ایالت متحده آماده کرد. او به مدت چهار سال در نیروی دریایی آمریکا خدمت کرد.

هفده قانون موفقیت از ناپلئون هیل

 گاردنر، سرمایه داری که همه زندگیش را از دست داد ولی ناامید نشد 

پس از پایان دوره چهار ساله خدمت در نیروی دریایی، او که علاقه بسیاری به رشته پزشکی داشت همزمان با ادامه تحصیل در این رشته، در آزمایشگاهی به عنوان دستیار شروع به کار کرد.

اما درآمد پایین این شغل  او را مجبور کرد که برای گذران زندگی از ادامه تحصیل در رشته پزشکی دست بکشد، و به کارهای مختلف به صورت تمام وقت مشغول شود.

کریس گاردنر مدتی اقدام به فروش تجهیزات پزشکی کرد، ولی به هیچ وجه این کار مورد علاقه او نبود و متاسفانه نتوانست در این شغل به موفقیت دست پیدا کند.

خستگی، گرسنگی، تن دادن به کارهایی که هیچ گونه علاقه ای به آن ها نداشت، جدا شدن از همسرش و… تنها گوشه ای از رنج هایی بود که کریس گاردنر پشت سر گذاشت.

تنها امید کریس این بود که بتواند یک بار دیگر در کاری موفق شود. او تصمیم گرفت که یک شغل جدید را امتحان کند که آن هم خرید و فروش سهام بود. 

دوره های آموزشی بسیاری را پشت سر گذراند تا بالاخره موفق شد در “شرکت دین ویتر” به عنوان کارآموز پذیرفته شود.

در سریع ترین زمان ممکن کریس گاردنر توانست در زمینه فروش سهام، مهارت بی نظیر خود را به شرکت دین ویتر ثابت کند.

زندگی به کریس و پسر کوچکش کم کم روی خوشش را نشان داد. او توانست پس از مدتی شرکت خودش را با نام “گاردنر ریچ” تاسیس کند. کریس توانست پس از چند سال به عنوان یکی از معروف ترین میلیاردر ها شناخته شود.  

دوران جوانی کریس گاردنر

دوران جوانی کریس گاردنر

کریس گاردنر در زمان تحصیل به نیروی دریایی آمریکا پیوست و در کمپ Lejeune در کارولینای شمالی به مدت چهار سال خدمت کرد.

در این زمان با رابرت الیس، جراح مشهور قلب آشنا شد. رابرت الیس به کریس گاردنر برای پیوستن به تیم تحقیقاتی در مرکز پزشکی کالج کالیفرنیا و بیمارستان مدیریت مجروحان جنگی پیشنهاد کار داد.

کریس نیروی دریایی را در سال ۱۹۷۴ ترک کرد و در یک بیمارستان به عنوان دستیار بالینی مشغول به کار شد.

طی دو سال کار در بیمارستان، کریس گاردنر موفق شد مقاله های پزشکی مفیدی بنویسد تا به مسئولان و پزشکان، خودش را ثابت کند.

این امر موجب شد که به عنوان سرپرست آزمایشگاه در سال ۱۹۷۶ ارتقای شغلی پیدا کند. اما چون درآمد این شغل بسیار پایین بود در کنار شغلی اصلی، کریس مجبور شد در تجهیزات پزشکی به عنوان فروشنده شروع به کار کند.  

مدتی بعد در یک مراسم، مردی را که بسیار خوش لباس بود در حال پارک کردن اتومبیل فراری اش دید.

کریس به آن مرد جای پارک خود را داد، این مسئله باعث آشنایی کریس و آن مرد خوش لباس شد.

کریس گاردنر خیلی کنجکاو بود که بداند شغل این مرد ثروتمند چیست؟ زمانیکه کریس متوجه شد آن مرد کسی نیست جز باب بریچ که یک کارگزار موفق در زمینه بورس است، با الهام گرفتن از او تلاش کرد مثل او موفق باشد.

پس از این آشنایی او کلاس های دوره کارآموزی خود را شروع کرد. برای فروشنده جوان، درهای موفقیت و فرصت گشوده شد. 

موفقیت کریس در کسب و کار

کریس گاردنر که یک کارگزار حرفه ای بورس شده بود، در سال ۱۹۸۷ تصمیم گرفت تا سرمایه گذاری خود را شروع کند.

او موفق شد در شهر شیکاگو شرکت “گاردنر ریک و کو” را تاسیس کند.

کریس گاردنر کسب و کار خود را به سرعت گسترش و رونق داد. او به قیمت چندین میلیون دلار سهام شرکت گاردنر ریچ  را به فروش رساند.

کریس گاردنر سپس با تاسیس شرکت های بزرگ زنجیره ای به نام “کریستوفر گاردنر اینترنشنال هولدینگ” که  شعبه هایی در شهرهای شیکاگو، نیویورک و سانفرانسیسکو داشت، اقدام نمود.

او اکنون تصمیم دارد که به وسیله تجارت با سرمایه گذاران آفریقای جنوبی فرصت های شغلی مهمی را ایجاد کند.

کریس گاردنر که از کودکی و جوانی طعم فقر و سوء استفاده را چشیده بود، کمک های بسیاری برای تامین خانه و زندگی مناسب برای افراد محروم فراهم نمود.

کریس به موسسه هایی مانند “کلیسای متحد متدیست گلیس” از لحاظ مالی کمک می کند. او با درآمد شخصی اش برای اسکان افراد بی خانمان مکان های مناسبی مهیا کرده است. 

دستاوردها و جوایز کریس گاردنر 

دستاوردها و جوایز کریس گاردنر 

از سال ۲۰۰۲  تا کنون، کریس گاردنر جایزه های متعدد بسیاری مانند جایزه بهترین پدر سال، بیست و پنجمین جوایز سالانه انسان دوستانه و جایزه دوستان آفریقا کسب نموده است. 

او به عنوان پدر، جز اعضای هیئت مدیره موسسات غیر دولتی موسسه ملی آموزش و موسسه ابتکار ملی پدر است.

بیش از ۶۰ میلیون دلار ارزش خالص دارایی کریس تخمین زده شده است. او با فروش سهام شرکت “گاردنر ریچ و شرکا”، بخش بزرگی از این سرمایه را به دست آورده است.

گاردنر به نوازندگی ترومپت علاقه بسیاری دارد، او بین نوازندگان ترومپت علاقه بسیاری به مایلز دیویس دارد.

۶ درس کریس گاردنر برای موفقیت همه 

خود را ارزیابی کنید

شما می توانید حتی با مهارت ها و ویژگی های معمولی دست به کارهای شگفت انگیزی بزنید. این مهارت هیچ فرقی نمی کند در چه زمینه ای باشد، چه مهارت در تربیت فرزندان، مهربانی و دلسوزی، شاید حس تجسم یا کنجکاوی باشد. شما نباید فراموش کنید که چه توانمندی ها و استعداد هایی دارید. 

الگو گرفتن از فرد مورد ستایشتان

شما اگر روزهای سختی را پشت سر می گذرانید، به داشته هایی که دارید فکر کنید. آدم هایی که به نظر شما موفق هستند را به خاطر بیاورید. قدرتی که از یادآوری این اشخاص به شما دست می دهد برایتان بسیار شگفت انگیز خواهد بود.  

برای دستیابی به هر خواسته مسیری وجود دارد

چیزهایی را به یاد بیاورید که برای دسترسی به اهداف گذشته شما موثر بوده اند. ایمان داشته باشید به خودتان و منابع عظیمی که در اختیارتان قرار داده شده است. 

آرام ولی پیوسته و پرشور در حال آموختن باشید

این را یه یاد داشته باشید که باید کاری را انجام دهید که دوستش دارید.

اگر شور و اشتیاق در مورد کاری که انجام می دهید نداشته باشید، دائم حس می کنید چیزی از شما کم می شود. این حرکت یکنواخت و پیوسته را حفظ کنید تا به موفقیت برسید.

هیجان زده باشید

باید به کارتان عشق بورزید، با علاقه و شوق زیاد موانعی که بر سر راهتان هست بردارید.

کریس گاردنردر ابتدای دوران حرفه ای اش، با تمام وجود برای دستیبابی به پول و ثروت تلاش میکرد. او برای مراقبت از فرزندش و گذران زندگی به راستی به پول احتیاج داشت. در نهایت کریس گاردنر شغلی پیدا کرد که او را هیجان زده می کرد و فرصتی که نصیبش شد را از دست نداد. 

محافظت کردن از رویاهایتان

در سخت ترین روزها کریس گاردنر نیز مانند خیلی ها، خسته می شد و می توانست کنار بکشد و مردم، وضعیت، رنگ پوستش و یا همسرش را بهانه قرار دهد، اما او این کار را نکرد. شما اگر رویایی دارید، باید هر آنچه که لازم است برای رسیدن به آن را انجام دهید.

 
زندگی پرفرازونشیب کریس گاردنر، الگویی مناسب برای همه است. او شخصی بود که در بدترین شرایط شروع به فعالیت کرد و بارها در زندگی خود دچار مشکلات جدی شد. کریس گاردنر هر راهی که برای موفقیت امتحان می‌کرد به بن‌بست ختم می‌شد؛ اما درنهایت به موفقیتی دست‌یافت که جبران همه زحمات و سختی‌های راهش بود.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2015 © تمامی حقوق این سایت متعلق به جادوی باور است.
Whatsapp
phone