اکهارت تولی -نوع دوستی و رسیدن به خودآگاهی

توضیحات:

درسخنرانی اکهارت تولی درباره شفقت،مهربانی،نوع دوستی و رسیدن به خود آگاهی یکی دیگر از ویدیو های ارزشمند رسیدن به خودشناسی از تولی هست .

بخشی از دوره اکهارت تولی

میدونیم که افرادی هستن که برای هزاران سال در تلاش بودن تا از طریق درون نگری درک کنن که ذهن چطور کار میکنه و از طریق این درون نگری هستش که خیلی چیزا یاد گرفتیم و قابلیت تغییر داده و تازه به جایی رسیدیم که علم جوابگو باشه و برخی از این حقایق کهن رو تایید کنه

اون عده که ممکنه اکهارت تولی رو نشناسید که به نظرم در این سالن عده ی خیلی محدودی باشن

کتاب تکون دهنده ی اون به اسم «قدرت حال» که اپرا یه سری  قسمته ازش ساخت و بیشتر از  میلیون نفر تماشاش کردن و خیلی قدرتمند بود و بعد از اون کتاب سکون سخن میگوید و کلی کتاب های دیگه بینش های اکهارت درک خود هستند درون نگری بزرگ خیلی قدرتمند بوده و همین اون رو قادر کرده به ده ها هزار و صدها هزار نفر آموزش بده که در زندگی های خودشون نظر کنن و برای بهتر شدن تغییرشون بدن

پس امشب مکالمه ی کوچکی خواهیم داشت مطمئنم که خودم خیلی چیزا یاد میگیرم من اولین بار اکهارت رو در ژوئن  ۲۰۰۹ ملاقات کردم در اتحادیه ی جهانی سرگرمی تغییر محور بودیم هر دومون

این صنعت سرگرمی بود و من همچنان منتظر تغییر جهانی در سرگرمی هستم

ولی شروع خارق العاده ای بود و بعد دوباره همدیگه رو دیدیدم در حضور حضرت قدسی پاپ در ونکووردر یک مراسم صلح

پس بدون اضافه کاری بیشتر چون میدونم زیاد علاقه ای به شنیدن حرفای من ندارید مکالمه مون رو شروع میکنیم قبل از اینکه این کار رو کنیم دوست دارم یه لحظه بشینم

شاید بتونیم چشم هامون رو ببندیم و چند تا نفس عمیق بکشیم برای یکی دو دقیقه که وارد حالت درستش بشیم که بتونیم خوب گوش بدیم و حضور قلبی داشته باشیم

پس فقط ریلکس کنید

چند تا نفس عمیق بکشید

و به اینجا بودن فکر کنید و اینکه کی هستید

و اینکه ما با هم وقت میگذرونیم

فکر کنم شروع کنیم

منو اکهارت یه مکالمه ی عالی قبل از این حرفا داشتیم یکی از چیزایی که دربارش حرف میزدیم و من میخواستم بگم که به این علاقه مندم در زندگی آدما چه اتفاقی میوفته

که منتهی به تغییر یا دگرگونی میشه

 میخواستم از اکهارت بپرسم که تو پیش زمینه زندگی خودت چطوری بوده که نهایتا به تغییر و رسیدن به بینش عظیم منجر شد

اکهارت تولی :ناخشنودی، اساسا. ناخشنودی شدید که بعضا افسردگی هم بهش گفته میشه

استرس و اضطراب و افسردگی ها در طول دهه ی بیست زندگیم حتی در کودکی هم عموما ناخشنود بودم

یادمه که یه زمانی توی یه ساختمون سه چهار طبقه زندگی میکردیم و وقتی بیرون ساختمون رو رنگ میزدن یه سازه ی فلزی میساختن

من شش سالم بود و از بالا پایین رو نگاه میکردم و فکر میکردم که هروقت بخوام خودکشی کنم  از سازه ی فلزی میپرم پایین راحت و تا

وقتی سازه فلزی اونجا باشه راه رفتنم فراهمه این درجه ی ناخشنودیم رو نشونتون میده و بعد در سن ۲۹ سالگی، این وضع شدیدتر شد

و یه شب من فکری به سرم اومد و من در  ابتدای «قدرت حال» به اختصار توصیفش کردم

نیمه شب من دیگه نمیتونم با خودم زندگی کنم

چنان ناخشنودی شدیدی بود و افسردگی هم بیش از حد تحمل بود

در اون لحظه یک جدایی درونی رخ داد

اون موقع نمیتونستم توضیحش بدم ولی الان با

درون نگری میتونم چون اون موقع درکش نمیکردم

یک جدایی درونی اتفاق افتاد بین خود

ناخشنود و مفهومی عمیقتر از من یا وجود

که الان بهش میگم خودآگاهی

پس من در طول زندگیم خودم رو شناختم

ادامه در ویدیو…