تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۹
در این بخش از سایت موفقیت جادوی باور قصد داریم زندگینامه رجینا لوییز که یکی از نویسندگان برجسته آمریکا است را برای شما بازگو نماییم، در ادامه با ما همراه باشید.
محتویات
رجینا لوئیز (Regina Louise) در ۲ مه ۱۹۶۳ (یازده اردیبهشت ۱۳۴۲) در آستین شهر تگزاس به دنیا آمد. او در دبستان مولی داوسون درس خواند و در یازده سالگی ترک تحصیل کرد.
به دلیل اینکه او و پدرش اقامت تگزاس را نداشتند رجینا خود را به اداره پلیس ریچموند معرفی کرد و یک روز قبل تولد سیزده سالگی اش بازداشت شد. رجینا پس از مدتی به عنوان پناهنده توسط دولت آمریکا پذیرفته شد.
لوئیز با جان کر، که به عنوان پرستار در پناهگاه پناهندگان کار میکرد، احساس نزدیکی میکرد به همین خاطر علاقه زیادی به جان کر داشت. جان کر نیز تمام تلاش خود را برای نگه داری لوئیز در خانه اش کرد او قصد داشت تا لوئیز را به عنوان فرزند خود قبول کند، اما دادگاه کانترا کوستا دادخواست وی را رد کرد.
چراکه در آن زمان دادگاه ها و مددکاران اجتماعی از قرار دادن کودکان سیاه پوست با والدین سفیدپوست خودداری کردند. پس از این اتفاق رجینا و جان هر دو آسیب روحی جدی ای خوردند.
جان کر در نهایت با یک نظامی ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد و به جنوب آمریکا مهاجرت کرد.
پس از اینکه جانی کر ازدواج کرد رجینا هنوزم امیدی برای دست یافتن به یک مادر و یا پدر را داشت اما جانی پس از ازدواجش دیگر سراغ رجینا نیامد. رجینا سالها تلاش کرد تا از طریق مشاوران سابق پناهگاه کانترا کاستا و اینترنت جانی را پیدا کند.
لوئیز قبل از ۱۸ سالگی در بیش از ۳۰ مسافر خانه، خانه گروهی و مراکز روانپزشکی زندگی کرد. رجینا هیچوقت به فرزندی پذیرفته نشده بود و ازسن ۱۸ سالگی به بعد دیگر به او مراقبت های ویژه تعلق نمیگرفت او بدون خانواده و سرپناه دنبال راهی برای زنده بودن و زندگی کردن میگشت.
هنگامی که او برای ادامه تحصیل با بورس تحصیلی در ایالت سانفرانسیسکو حضور یافت، هیچ خانواده ای نداشت که برایشان نامه بنویسید یا هنگام تعطیلی مدارس خانه ای نداشت که به آن برگردد و در کنار عزیزانش از تعطیلات لذت ببرد.
آرزوی داشتن یک مادر و یا پدر برای رجینا غیر قابل دسترس بود؛ تنها شانس او برای رسیدن آرزویش جانی کر بود که این شانس از او گرفته شد؛ رجینا میگوید هنگام کودکی ام تنها کسی که همیشه از من تعریف میکرد و مرا باهوش و زیبا خطاب میکرد جانی کرد بود.
رجینا میگوید: مهم نیست در چه سنی باشید وجود یک مادر و یا همدم برای شما ضروری است.
زندگینامه رجینا باعث شده تا کودکان پرورشگاهی که هیچوقت به فرزندی قبول نمیشوند و پس از سن ۱۸ سالگی در جامعه رها میشوند مورد توجه رسانه ها قرار بگیرند و از آنها مراقبت های بیشتر به عمل بیاید.
رجینا میگوید: “من ۴۰ سال منتظر ماندم تا کسی من را دخترم صدا کند و به من محبت مادرانه بکند اما به این نتیجه رسیدم که دیگر چنین اتفاقی نخواهد افتاد.”
اما اندکی پس از انتشار اولین کتاب او “sombody’s someone “جانی کر (که نام خانوادگی وی اکنون تیلور است) از رجینا باخبر شد و از طریق وب سایت رجینا برای او ایمیل ارسال کرد در متن عنوان آمده بود:
“من خیلی به تو افتخار می کنم ، عزیزم”. جانی شماره تلفن خود را در آلاباما برای رجینا ارسال کرد.
وقتی رجینا با جانی تماس گرفت و صدای او را مجدد شنید نتوانست گریه خود را نگه دارد او میگوید اولین کلمات جانی کر را به خاطر دارم او به من گفت:” آیا این صدای همان دختر ۱۳ ساله من است؟ آیا این دختر بچه هنوزم دوست دارد من دخترم صدایش کنم؟ ” آنها چند روز بعد، در فرودگاه لاگاردیا در نیویورک یکدیگر را ملاقات کردند.
جانی به عنوان هدیه به ریجینا یک آلبوم عکس پر از تصاویر مربوط به دوران زندگی مشترک آنها در سالهای قبل را داد.
رجینا گفت: “این مهم ترین کادوی من در طول زندگیم است چراکه من هیچ عکسی از دوران کودکیم نداشتم. کمپانی وارنر نیز مجبور شد جلد کتاب های رجینا را به عکس یک دختر کوچک لاغر که صورتش را با چتر پوشانده بود تغییر دهد.
در ۲۰ نوامبر ۲۰۰۳ در همان دادگاه کانترا کاستا، کر دوباره برای سرپرستی رجینا درخواست داد و این بار درخواست سرپرستی رجینا توسط زنی که سه دهه پیش با حکمش او را از این فرصت محروم کرده بود، پذیرفته شد. رجینا به طور قانونی نام خود را به Regina Louise Kerr-Taylor (رجینا لوییز کر تیلور) تغییر داد.
کر و رجینا وقتی عاشق یکدیگر شده بودند که رجینا لوئیز یک کودک ۱۱ ساله بدون پدر و مادر بود و پناهگاهی برای زندگی کردن نداشت و جانی کر یک مشاور جوان در پناهگاه کودکان کانترا کاستا بود.
ولی زمانی که کر توانست سرپرستی رجینا را بر عهده بگیرد حدود ۵۹ سال داشت و رجینا نیز تقریبا ۴۱ سال داشت.
همه کودکان نیاز به یک سرپرست دارند تا از آنها مراقبت کنند و یا در مواقع مختلف تکیه گاه شان باشند. طبق آخرین تحقیق رجینا لوییز هر کودک آمریکایی حداقل تا سن ۲۶ سالگی با پدر و مادرش زندگی میکند اما با این وجود کودکان پرورشگاهی تنها تا سن ۱۸ سالگی میتوانند از حمایت دولت استفاده کنند و در سن ۱۸ سالگی آنها بدون هیچ سرپناه و یا سرمایه ای در جامعه رها میشوند.
رجینا لوییز درباره کودکان بی سرپرست کتاب های زیادی نوشته است و همچنان سخنرانی بسیار زیادی نیز انجام داده است.
از نگاه دیگران رجینا یک زندگینامه فوق العاده موفقیت آمیز دارد اما رجینا نسبت به زندگی نامه خود چنین احساسی ندارد. هنگامی که وی ایالت سانفرانسیسکو را ترک کرد، کسی نبود که بتواند در مورد گرفتن وام ماشین یا آپارتمان به او مشاوره دهد کسی نبود که بتواند اخبار جالب درباره افتتاح اولین آرایشگاه وی یا تولد پسرش یا انعقاد قرارداد دو کتاب از وارنر بوکز برای نوشتن خاطرات زندگی در سیستم پرورش دهنده را به اشتراک بگذارد.
رجینا لوئیز، نویسنده کتاب Somebody’s Someone و در رادیوی عمومی ملی انجمن KQED ، CBC ، BBC و نمایشگاه زودهنگام CBS حضور داشته است. لوئیز و داستان زندگی او در روزنامه ها و مجلات مختلف نیز پوشش داده شده است.
او در حال حاضر یکی از نویسندگان موفق کشور آمریکا است که کتاب هایش طرفداران زیادی دارد. او اکنون در مورد آسیب های روحی و رشد شخصی در افراد بی خانمان تحقیق میکند و در این زمینه سخنرانی هایی نیز انجام داده است. او در حال حاضر در منطقه خلیج سانفرانسیسکو اقامت دارد.
داستان تلخ رجینا همچنان در سراسر کشور در روزنامه ها و مجلات از جمله San Francisco Chronicle ، Los Angeles Times و Philadelphia Tribune مورد توجه قرار گرفته است. او داستان خود را برای فیلم و همچنین نمایشنامه ای انتخاب کرده است که در مه ۲۰۰۷ راه اندازی می شود.
داستان خیلی زیبایی بود که توسط یک دختر زیبا تو این زمین زیبا خلق شده بود بعد شنیدن داستان این دختر خانم زیبا خداوند رو شکر کردم که خانواده خوبی دارم و مادر دوست داشتنی دارم از سایت جادوی باور بخاطر بازگو کردن داستان زندگی رجینا لوییز سپاسگزارم
خیلی متشکرم از سایت جادوی باور